به گزارش تیتربرتر: فعالیت در بازار بورس می تواند یکی از جذابترین و همچنین پردرآمدترین انواع سرمایه گذاری باشد که در مدت کوتاهی یک فرد با دانش و تجربه کافی می تواند مقدار زیادی سود حاصل کند اما این بازار همیشه روی خوشی ندارد و می تواند تحت تاثیر بخش های دیگر اقتصاد مانند تورم، صادرات و... با ضرر و شکست همراه باشد.
بورس چه زمانی شکست میخورد؟
در این روزها که بحث بورس بسیار داغ است و استقبال از بازار سرمایه به شکل چشمگیری در حال افزایش است، سوال مهمیکه در خصوص رابطه دلار با بورس پرسیده میشود این است؛ آیا میتوان گفت که با بالا رفتن دلار، شاخص بورس هم به روند صعودی خود ادامه میدهد؟ پاسخ به این سوال به برآیند تاثیر مثبت و منفی دلار به بازار برمیگردد. در کلیت داستان بورس تهران مانند بورسهایی نظیر استرالیا، کانادا، آفریقایجنوبی و برزیل موادخام یا کامودیتیمحور است و این محصولات با قیمت جهانی ارزشگذاری میشوند، بله ارزش فروش صادراتی شرکتهای بورسی که سهم بالایی در کل بازار دارند افزایش یافته و به تبع آن میزان سود و ارزش شرکتها بالا میرود، از سمت دیگر هم رشد ارزش دلار به نفع کل بازار است، چون ارزش ماشینآلات و تکنولوژی شرکتها افزایش پیدا میکند و به فرض یک پتروشیمی یکمیلیارد دلاری مثلا در دلار ۳هزار تومان ۳هزار میلیارد تومان ارزش دارد و در دلار مثلا ۱۸هزار تومان ۱۸هزار میلیارد تومان. پس ارزش جایگزینی باعث رشد ارزش بازار میشود، اما رشد ارزش دلار و گروهی از سهام بازار نظیر خودروسازان، تجهیزاتسازان و... تاثیر منفی دارد که این تاثیر منفی ناشی از عدم تغییر نرخ فروش این شرکتها به میزان افزایش هزینهها است.
برخی معتقدند از یکجایی به بعد که دلار در مداری غیرمنطقی رشد کند بر بورس اثر منفی میگذارد، اما ابتدا باید این مدار غیر منطقی را تعریف کرد. مثلا ما در اقتصاد میدانیم با کاهش ارزش پول ملی میزان صادرات بالا میرود، اما اگر کاهش ارزش پول ملی به شدت رخ دهد، عملا بنگاه فرصت جایگزینی مواد را بهدست نمیآورد و تنش قیمتی شدید باعث افت صادرات میشود. یک میزان شناخته شده در مورد این رشد و همچنین افت دلار وجود ندارد، یعنی اگر هم دلار به شدت ارزشش رشد کند نیز خطرناک است. یک اجماع نسبی وجود دارد که تاکید میکند میزان تغییر ارزش پول ملی و دلار یا هر ارز دیگری باید به میزان مابه التفاوت تورم داخلی و خارجی باشد که این خود مقداری بحثبرانگیز است.
به هر حال موضوع رشد دلار خیلی برای اقتصاد ایران حیرتآور نیست، چرا که در ۴۰سال گذشته بیش از ۳۵۰۰برابر شده است. عوامل تاریخی بحث تورم ساختاری اقتصاد ایران است. در کنار این هر موج از کاهش ارزش پول ملی به دنبال دو موج افزایش نقدینگی و توزیع رانت در اقتصاد کشور رخ میدهد. رشد شدید نقدینگی از محل سود بانکی بالاتر از سطوح واقعی در سالهای ۹۳تا ۹۶و بعد از آن توزیع عظیم رانت دلار ۴هزار و ۲۰۰تومانی باعث شد که فضای اقتصادی برای جهش دلار هموار شود. در همین حال مشکلات مربوط به صادرات و بازگرداندن ارز در هر دو سطح دولتی و بنگاههای خصوصی نیز به مشکلات افزوده است، در همین حال باید در نظر داشته باشید که افزایش ارزش دلار میتواند یک عامل مهار تورم نیز باشد، به این معنا که با افزایش ارزش دلار سطح نقدینگی به دلار افت میکند، مثلا هماکنون این سطح نزدیک ۱۵۰میلیارد دلار است. حالا اگر این سطح را با میزان ذخایر ارزی کشور یا صادرات یکسال نفت خام مقایسه کنیم میبینیم هر چقدر قیمت دلار بیشتر باشد اقتصاد از ونزوئلایی شدن دورتر میشود و امکان کنترل آن با تزریق ارز خارجی سادهتر خواهد بود. تنها مشکل این روش تلاش برای جلوگیری از سرایت رشد دلار به کالاهای مصرفی خانوارهاست که در این زمینه بهترین روش کاری اعطای کوپن مواد غذایی است.
اما جواب دادن به این سوال که تا چه زمانی دلار صعودی خواهد بود، آسان نیست. این چالش نزدیک به ۴دههای در اقتصاد ایران است که ریشه اصلی آن در بیماری عمده اقتصاد کشور دارد و آن کسری بودجه و حجم عظیم دولت است که بسیار هم بهرهوری کمی دارد.
تحریم بی تاثیر است
در این شرایط حتی اگر تحریم هم برطرف شود، هر ۶ سال قیمت ارز دو برابر میشود. یعنی حتی اگر مباحث تحریم هم نباشد شانس دولتها برای کنترل قیمتها حداکثر یک تا ۶ سال است. حال اگر به این مساله کمبود ارز ناشی از تحریم یا مسائلی نظیر کرونا را اضافه کنیم به این میرسیم که فعلا این مساله یعنی روند رشد دلار همچنان با اقتصاد ایران همراه خواهد بود. تنها راه شکست این روند اصلاح ساختاری در دولت و کاهش هزینههای یک دولت بزرگ و افزایش بهرهوری و کاهش هزینه مبادله در اقتصاد ایران است. در این شرایط به نظر میرسد بدون اصلاح ساختاری و تداوم تحریمها هر دوسال ارزش دلار در برابر ریال بتواند دو برابر شود که روند سریعی است.
مطالب مرتبط: آغاز دوران نوسانگیری در بورس
بورس در دست فولاد
ارزش کل معاملات بورس کالا در چهار ماه ابتدایی امسال شامل معاملات نقدی، نسیه، سلف و مچینگ برابر ۵۸۰ هزار میلیارد ریال بوده است. این معاملات در چهار گروه اصلی صنعتی، پتروشیمی و فرآوردههای نفتی، معدنی و کشاورزی صورت گرفته است. تعداد معاملات نیز در این ۴ ماه برابر ۶۸۸۴ معامله بوده است.
در میان گروههای مختلف معاملات بورس کالا بخش پتروشیمی و فرآوردههای نفتی بیشترین تعداد معامله را به خود اختصاص دادهاند، بهگونهای که ۵۴۴۹ معامله در این بخش در ۴ ماه ابتدایی امسال صورت گرفته که البته تعداد محدودی نیز تایید نشده است.
در بخش پتروشیمی و فرآوردههای نفتی میزان حجم کل معاملات برابر ۵ میلیون و ۲۰۰ هزار تن بوده که این میزان معامله ارزشی معادل ۲۵۶ هزار میلیارد ریال داشتهاند. به این ترتیب این حوزه ۳۷ درصد ارزش کل معالات بازار فیزیکی بورس کالا را در اختیار داشته است.
ارزش معاملات بخش کشاورزی نیز در ۴ ماه ابتدایی امسال برابر ۶۹۹ میلیارد ریال بوده است. در بخش کشاورزی بورس کالا شاهد عرضه انواع زعفران بوده است. همچنین ارزش معاملات بخش معدن نیز ۴ هزار میلیارد ریال بوده و در این مدت در این بخش تنها خاک روی عرضه و به فروش رفته است.
در این میان در بخش صنعت در ۴ ماه ابتدایی امسال ۱۵۴۸ معامله برگزار شده است. معاملات تایید شده در این مدت به فروش ۳ میلیون و ۵۱۴ هزار تن محصول صنعتی منجر شده است که این معاملات ارزشی برابر ۳۲۳ هزار میلیارد ریال داشتهاند.
معاملات بخش صنعت بورس کالا از ابتدای امسال تا پایان تیر ماه شاهد عرضه محصولاتی در گروههای اصلی شامل فولاد، آلومینیوم، مس، روی، کنسانتره فلزات گرانبها، کنسانتره مولیبدن، طلا، کک متالوژی، کنسانتره سنگآهن و آهن اسفنجی بود. البته بخش عمده معاملات بخش صنعت مربوط به فولاد و محصولات فولادی بوده است به گونهایکه از ۱۵۴۸ معامله این حوزه ۵۰۰ مورد یعنی ۳۲ درصد تنها در گروه فولاد صورت گرفته است.
حجم معاملات فولاد در رینگ صنعتی بورس کالا برابر ۳ میلیون و ۳۵۰ هزار تن و ارزش معاملات فولاد نیز در این مدت ۲۲۷ هزار میلیارد بوده است. اگرچه فولادیها ۹۵ درصد حجمی معاملات رینگ صنعتی را به خود اختصاص دادهاند اما ارزش معاملات این بخش تنها ۷۰ درصد کل ارزش رینگ صنعتی بوده است. بسیاری از محصولات عرضه شده در این رینگ همچون آلومینیوم، مس، طلا و روی ارزش به مراتب بالاتری دارند.
گردآورنده: مهرداد شفیعی