به گزارش تیتربرتر؛ علی اکبر جوانفکر نوشت:اخیرا در پی انتشار مطلب کذب دیگری از سوی آقای رفیق دوست، از دکتر احمدی نژاد علت این رفتار آقای رفیق دوست را جویا شدم. ایشان با اظهار بی اطلاعی به بیان خاطرهای از وی پرداخت که پاسخ بنده نیز در آن مستتر است.
ماجرای افشاگری احمدی نژاد در مورد رفیق دوست
آقای رفیق دوست در دیداری که در دوره ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد با ایشان داشت، خواستار مساعدت وی به عنوان رئیس شورای عالی شهرسازی برای تغییر کاربری یک زمین ۲۱ هکتاری واقع در منطقه ۵ تهران از باغ به مسکونی و تجاری میشود.او به دکتر احمدی نژاد میگوید که مالک این زمین در زندان است و ما میتوانیم با آزاد کردن او، این زمین را در اختیار خودمان بگیریم.رئیس جمهور وقت بدون آنکه وارد اصل موضوع شود از او سوال میکند که این فرد بیگناه است یا مجرم؟ و او سکوت میکند.
احمدی نژاد به او میگوید: اگر او بیگناه است باید کمک کنیم که از زندان آزاد شود و زمینش هم متعلق به خود اوست و اگر مجرم است چرا میخواهید او را از زندان آزاد و ملکش را تصاحب کنید؟! دکتر احمدی نژاد سپس دست رفیق دوست را میگیرد و به آرامی در گوش او چنین نجوا میکند: آیا ما انقلاب کردیم که از این کارها بکنیم و ملک مردم را متصرف شویم؟!
ماجرای حرفهای سفیر انگلیس در باره احمدی نژاد
عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت:این روزها بازار تاریخ داغ است. برای دیده شدن بهتر است که یک داستان تاریخی را سرهم کرد و گفت: فرقی هم نمیکند که علیه چه کسی و له چه کسی باشد. کافی است جذاب باشد. حتی توجهی هم به تبعات و الزامات گفتار هم نمیشود.
آقای محسن رفیقدوست که سالها در مقامات بالای نظامی و اقتصادی کشور بوده و مدت زیادی را وزیر سپاه و در آخرین مراحل نیز رییس بنیاد مستضعفان بوده است خاطرهای را به این شرح در کتاب خود نوشته است؛ کتابی که بنده ندیدهام ولی این بخش از خاطرات او خیلی بازنشر شده و تاکنون نیز تکذیب نشده است.
او نوشته است که: «سفیر فلسطین... با من رفیق است. آمد پیش من... گفت فلانی، دیشب جلسه همه سفرا(ی خارجی مقیم ایران) بود و بحث انتخابات (۱۳۸۴) ایران شد، هر کس چیزی میگفت. یکی میگفت آقای هاشمی میشود، یکی میگفت قالیباف، یکی هم میگفت آقای لاریجانی... سفیر انگلیس سرش پایین بود چیزی نمیگفت. از سفیر انگلیس سوال کردیم شما چرا حرف نمیزنید؟ سرش را بلند کرد گفت «همهتان اشتباه میکنید، رییسجمهور ایران، شهردار تهران است.» گفتیم او که ثبتنام نکرده؟ گفت «خب ثبتنام میکند.» خواستم این خبر را به تو بدهم... چند روز بعد قبل از اینکه مرحله دوم انجام شود، زواوی[سفیر فلسطین] آمد، گفت: دیشب جلسه تشکیل شد، قبل از اینکه وارد بحث شویم، به سفیر انگلیس گفتیم احمدینژاد ثبتنام کرد و جزو دو نفر دور دوم شد، اما رای آقای هاشمی بیشتر است... گفت «همان که اول گفتم، رییسجمهور ایران، شهردار تهران است.»
این خاطره چه میخواهد بگوید؟ گرچه مستقیم به این نکته اشارهای نشده است، ولی بهطور ضمنی استنباط میشود که احمدینژاد را انگلیسیها سر کار آوردهاند؟ برای تخطئه او نیازی به این خاطرهبازیها نیست. عملکرد سیاه دوران 1384 تا 1392 بهترین دلیل برای تخطئه دوره او است، ولی این دلیل نمیشود که خاطره مزبور را بپذیریم یا به آن استناد کنیم.
فرض کنید که این خاطره کاملا درست است، آیا سفیر بریتانیا اینقدر سادهلوح است که چنین مسالهای را در یک جمع دیپلماتیک برملا کند؟ آن هم به صورت یک گزاره قطعی که او نامزد خواهد شد، و سپس تاکید شود که پیروز هم خواهد شد؟ این نکته را ندیده میگیریم و از گوینده خبر میپرسیم که تبعات و نتایج چنین خاطرهای چیست؟ اولین نتیجه این است که انتخابات ایران به کلی عاری از اصالت است و از همه بدتر اینکه نامزد پیروز را یک قدرت خارجی تعیین میکند! اگر این را یک نفر مخالف سیستم بزند، چندان جای تعجب ندارد، ولی هنگامی که یک نفر طرفدار سیستم و ذوب در ولایت میزند، بیش از آنکه تخطئه احمدینژاد باشد، بیاعتبار کردن سیستم مورد علاقهاش است.
نتیجه دوم اینکه چطور آقای رفیقدوست این خاطره را در همان زمان برای پیگیری مسوولان سیاسی و امنیتی منتقل نکرد؟ و اگر انتقال داد، چرا منجر به نتیجه نشد؟ این نیز مشکل مهم دیگر همان سیستمی است که چنین شواهدی را نادیده میگیرد. فراموش نکنیم که همه جناح اصولگرا و کل سیستم از سال 1384 تا 1390 دربست در حمایت او و دولتش بودند. فرض کنیم به هر دلیلی قبلا آن را بهطور خصوصی نگفته و پیگیری نکرده است، پس چرا از بیان عمومی و علنی آن استنکاف کرده است و این را گذاشته در دولت بعد میگوید؟ آیا همین رفتار نشانهای از شنا کردن در مسیر رودخانه و موج نیست؟ اکنون 15 سال از آن تاریخ گذشته، چرا هیچگاه در عرصه عمومی بیان نشده است؟ بهعلاوه سفرای دیگری نیز هستند که میتوانند درباره درستی یا نادرستی این خبر نظر دهند، چرا هیچ کدام از آنان مورد پرسش قرار نگرفتند؟
شاید عدهای از این خوشحال شوند که فلان خاطره علیه کسی است که با او مخالف هستند، ولی باید بدانند که بازیچه شدن تاریخ و طرح پرسشهایی درباره اعتبار تاریخ، مهمتر از این است که فلان خاطره علیه چه کسی است.
گردآورنده: جواد شمشیری