تیتربرتر؛ حتماً برای شما هم پیش آمده که افرادی از شما بپرسند از نظر شخصیتی با همکارتان تفاوت دارید و به همین علت، تعارضهای فراوانی را در محیط کار تجربه میکنید.
تعریف شخصیت
واژه شخصیت در زبان روزمره معانی مختلفی دارد. به طور مثال وقتی گفته میشود فردی باشخصیت است اغلب درجه کارایی و جاذبه اجتماعیاش مد نظر قرار میگیرد. به طور معمول در پرورش شخصیت به شخص برخی مهارتهای اجتماعی آموزش داده میشود تا وی بتواند وضع ظاهری و شیوه سخن گفتنش را بهبود بخشیده و واکنش مطلوب را در دیگران برانگیزد.
گاهی کلمه شخصیت برای توصیف بارزترین ویژگی شخص به کار میرود. روان شناسان هنگام بحث در مورد شخصیت بیشتر از هر موضوعی به تفاوتهای فردی توجه دارند. منظور از تفاوتهای فردی ویژگیهایی است که فرد را از اشخاص دیگر متمایز میکند. روان شناسان در تعریف دقیق شخصیت اتفاق نظر ندارند.
ریز تا درشت شخصیت
لغت شخصیت در زبان لاتین Personality است که ریشه در کلمه لاتین Persona دارد، Persona به نقابی گفته میشود که بازیگران تئاتر در یونان قدیم به صورت خود میزدند که معنای آن به مرور گستردهتر شد و نقشی را که بازیگر ایفا میکرد، در بر میگرفت.
مفهوم اصلی و اولیه شخصیت تصویری صوری و اجتماعی است که بر اساس نقشی که فرد در جامعه اجرا میکند، ترسیم میشود. در واقع فرد به اجتماع خود شخصیتی را ارائه میکند که جامعه بر اساس آن وی را ارزیابی میکند.
شخصیت بر اساس صفات بارز، مسلط یا شاخص فرد هم تعریف میشود؛ افراد دارای شخصیت برونگرا، درونگرا یا پرخاشگر و امثال آنها هستند.
نگاهی اجمالی به تعاریف شخصیت نشان میدهد که تمامی معانی شخصیت را نمیتوان در یک دربرگیری خاص پیدا کرد بلکه تعریف شخصیت بستگی به نوع نظریه هر روانشناس دارد.
«آلپورت» از شخصیت به عنوان یک مجموعه عوامل درونی که تمام فعالیتهای فردی را جهت میدهد، نام میبرد.
«واتسون» شخصیت را مجموعهای سازمان یافته از عادات میپندارد و «اریکسون» میگوید که رشد انسان از یک سلسله مراحل و وقایع روانی- اجتماعی ساخته شده که شخصیت انسان تابع نتایج آنها است.
«جورج کِلی» از روانشناسان معاصر شخصیت را روش هر فرد را در جستجو برای تفسیر معانی زندگی میداند و فروید عقیده دارد که شخصیت از نهاد، خود و فراخود ساخته شده است.
شخصیت الگوی باثبات و قابل پیش بینی رفتار، تفکر و هیجان فرد در زندگی روزمره است که در واقع ترکیبی از ژن و محیط اطراف محسوب میشود که تا ۱۸ سالگی قابل تثبیت است. فهمیدن شخصیت افراد در یک نگاه زیاد جنبه علمی ندارد. زیرا برای اینکه بتوانیم به شخصیت بنیادی یک فرد پی ببریم باید تعامل بیشتری با وی داشته باشیم.
شخصیت شناسی از روی دست خط
طبق تحقیقات National Pen Company افرادی که دست خط ریزی دارند اغلب دقیق، درسخوان و خجالتی هستند در حالیکه اشخاصی که درشت مینویسند بیشتر برونگرا و اجتماعی هستند یا سعی در جلب توجه دیگران دارند.
افرادی که موقع نوشتن فشار بیشتری بر قلم خود میآورند اشخاصی جدی بوده و آنهایی که به طور معمول تمایل به همدلی داشته و در مقایسه با دیگران حساستر هستند فشار کمتری هنگام نوشتن بر روی قلم خود وارد میکنند.
افرادی که نام و فامیلی خود را در امضای خود مینویسند یا از خطوط منحنی استفاده میکنند دارای انعطافپذیری بیشتری در مقایسه با اشخاصی که خطوط شکسته را به کار میبرند، هستند.
وجود تقاضای قابلتوجه برای کتابهای شخصیت شناسی و نیز انواع کلاسها و دورههای آموزشی درباره شخصیت، مورد دیگری است که ممکن است باعث شود فکر کنیم شخصیت و شخصیت شناسی برای اغلب انسانها، اصطلاحاتی شفاف و دارای تعریف مشخص هستند.
اما اگر کمی جستجو کنید و بخواهید بفهمید که «شخصیت یعنی چه؟»، به سرعت به نتیجه میرسید که بر سر تعریف شخصیت در روانشناسی اتفاقنظر وجود ندارد و در مورد شخصیت، هر کس دیدگاه و سلیقهی خود را مطرح کرده است. بنابراین اصلاً نمیتوانید به سادگی شخصیت را تعریف کنید.
تغییر شخصیت به هر دلیلی که باشد سخت و چالش بر انگیز است. در ابتدا به چرایی تغییر شخصیت باید پرداخا و اینکه چرا تصمیم گرفتید به دنبال شخصیت دیگر و جدیدی باشید و بعد اینکه چگونه شخصیت خود را تغییر دهید. با ما همراه باشید تا 5 روش کاربردی برای تغییر شخصیت را با شما کاربران مرور کنیم.
شخصیت، مجموعه ای از الگوهاست _ تفکر، رفتار و احساس_ که چیزی که شما هستید را شکل می دهد. می دانید نکتۀ جالبش کجاست؟ الگوها می توانند تغییر کنند. کار می برد، اما اگر واقعا خود را وقف این ایده کنید هر چیزی می تواند اتفاق بیفتد. اما به یاد داشته باشید زمانی که عقاید و تفکرات با استفاده از تجربیات زندگی در حال شکل گیری هستند، احتمالاً شخصیت قبلی مان مرتباً نمایان می شود.
چگونه شخصیت خود را تغییر بدهیم
-
برنامه تان برای تغییر شخصیت را بنویسید
این یک عمل دو گانه است: چیزی که به دنبال تغییر دادنش هستید، و چیزی که به دنبال تبدیل شدن به آن هستید. نمی توانید یکی را بدون دیگری داشته باشید. رسیدن به آن نیازمند یک تلاش بسیار بزرگ است؛ باید قبل از شروع مبارزه بدانید چه مبارزه ای را انتخاب می کنید.
شخصیت طراحی شدۀ جدیدتان چگونه به رشد شما به عنوان یک انسان کمک می کند؟ بسیاری از افراد در این مرحله به این نتیجه می رسند که نیازی به تغییر شخصیت نیست، بلکه مسئله فقط یک عادت کوچک است که بر تعاملات شما با دیگران تأثیر می گذارد. ممکن است فقط یک تلنگر کوچک شما را به نتیجۀ مطلوب برساند؟
اگر شخصی وجود دارد که می خواهید بیشتر شبیه او شوید، تشخیص دهید که دقیقا از چه چیزی می خواهید تقلید کنید یا با چه چیزی می خواهید برابری کنید. فقط اینطور نباشد که به شخصی نگاه کنید و بگویید “آره، من می خوام مثل اون باشم”. دقیقاً بفهمید چیست که شما تحسینش می کنید—روش کنترل موقعیت توسط اوست؟ طرز حرف زدنش است؟ طرز حرکت کردن و راه رفتنش است؟ مهم تر از همه اینکه بفهمید این ویژگی چطور به سعادت و رفاه او کمک کرده است؟
-
از مشاورین و روانشناسان مشاوره بگیرید
بخشی از دلیل موفق بودن یک شخص گمنام معتاد به الکل به این علت بیان شده که شما چیزی را دارید که معمولاً دربارۀ آن صحبت نمی کنید و سپس آن را در معرض عموم قرار می دهید. به این ترتیب داشتن کسی که شما را مسئول بداند و روی شما حساب کند به شما یک انگیزۀ بیرونی می دهد که در وضعیتی غیر از اعلام عمومی فکرتان، از آن برخوردار نبوده اید.
با یک دوست درمورد چیزی که می خواهید به دست بیاورید صحبت کنید. اگر دوستتان یک فرد مطمئن و رازدار باشد می تواند(یا با گفتن اینکه چقدر مسخره هستید یا متمرکز نگه داشتنتان در مسیر حرکت) شما را در حرکت در مسیر درست ترغیب کند. اگر شما بخواهید، وجود یک نیروی مغزی قوی تر یا وجود چشم هایی که منظرۀ دورتری را بتوانند ببینند، می توانند به شما کمک کنند تا ببینید چگونه باید رفتار کنید و چه تأثیری را باید بگذارید.
-
یک سیستم تشویقی قرار دهید
این تشویق می تواند “هیچ چیز” باشد. درست است، هیچ چیز. این جایزه می تواند به کوچکی جابجا کردن تیله ها از یک جیب به جیب دیگر یا به بزرگی رفتن به تعطیلات باشد. هر چه که هست برای آن ارزش قائل شوید.
و در حین رسیدن به آن یک نقطۀ بررسی برایش تعیین کنید. مثلاً اگر تا وقتی که به آن دختر یا پسر با شحصیت برسم یک کلمۀ فوق العاده می گویم. این هم یک چیز است. یا مثلاً اگر هفتۀ بعد پیشش بروم و یک ماجرای کامل را برایش تعریف کنم عالیه. برای هر چیزی جایزه ای در نظر بگیرید؛ همۀ این ها چالش است.
اگر این روش برایتان مفید است پس یک پایه و اساس ایجاد کنید.
مطالب مرتبط :
الگو های فکری تان را تغییر دهید
-
از برچسب زدن به خودتان دست بردارید
وقتی به خودتان به عنوان یک انسان خجالتی یا محتاط فکر می کنید، از آن به عنوان یک عصای زیر بغل استفاده می کنید. چرا به مهمانی شب جمعه نمی روید؟…دقیقاً. هیچ دلیلی ندارید. وقتی از فکر کردن به خودتان به یک روش خاص دست بر می دارید و روش دیگری را امتحان می کنید، درهای دنیا به رویتان باز می شوند.
شما دائماً در حال تغییر هستید. اگر خودتان را به عنوان عضو بی خاصیت گروه می بینید، احتمالاً روزی می بینید که این ویژگی ها را سخت در آغوش کشیده اید. اما اگر بفهمید که همیشه در حال رشد و تغییر هستید، ممکن است موقعیت هایی که الهام بخش رشد و شکوفایی تان هستند را بگشایید، همان موقعیت هایی که اگر به قابلیت تغییرتان واقف نباشید، از آنها کناره می گیرید.
-
فکر کردن به عبارت های “ثابت” را متوقف کنید
در راستای همان برچسب ها، تفکر سیاه و سفید را متوقف کنید. پسر ها ترسو نیستند، قدرت فاسد نیست، کتاب های درسی هم کاربرد خودشان را دارند. وقتی متوجه شوید که این ادراک شما از چیز های مختلف است که مفهوم آنها را برای شما تعیین می کند، شاهد احتمالات بیشتر و در نتیجه گزینه های بیشتری برای رفتارتان هستید.
بعضی از افراد برخی از ویژگی ها را “ثابت” می بینند که این دیدگاه به شدت بر طرز رفتار کردنشان تأثیر می گذارد. در مقابل این حالت، ذهنیتِ “رشد” قرار دارد که در آن بیننده بر این باور است که ویژگی ها قابل انعطاف بوده و همیشه در حال تغییر هستند. این ذهنیت ها در اوان کودکی شکل می گیرند و می توانند تا حد زیادی سازندۀ شخصیت باشند. اگر فکر می کنید که چیزها “ثابت” هستند، بر این باور نمی مانید که می توانید آنها را تغییر دهید. جهان را چگونه می بینید؟ جهان بینی شما می تواند تعیین کنندۀ این باشد که خودتان را چگونه در رابطه ها می بینید، چگونه منازعات را حل می کنید، و چگونه و با چه سرعتی از عقب نشنینی بر می گردید.
-
افکار منفی را دور بریزید. فقط یک لحظه صبر کنید
زیبایی مغز شما این است که بخشی از شماست و در نتیجه می توانید کنترلش کنید. اگر دیدید در حال فکر کردن هستید و می گویید “وای خدای من، من نمیتونم، من نمیتونم، من نمیتونم، من نمیتونم، من نمیتونم،” احتمال دارد که نتوانید آن کار را انجام دهید. وقتی این صدا شروع می شود، آن را متوقف کنید. این صدا اصلا برای شما خوب نیست.
وقتی این صدا شروع شد، بیشتر به چشم صدای اردک انیمیشن به آن نگاه کنید. به این ترتیب کمتر می توانید آن را جدی بگیرید.
سرتان را بالا بگیرید. دقیقاً. تغییر زبان بدنتان می تواند طرز احساستان و در نتیجه طرز فکرتان را تغییر دهد.
اگر این روش برایتان مفید بود سعی کنید الگوهای دیگرتان را تغییر دهید.
الگوی احساسی تان را تغییر دهید
-
آن را وانمود کنید تا نهایتاً ایجادش کنید
به قول “ذن” در بودیسم راه خروجی از طریق در است. اگر می خواهید کمتر خجالتی باشید، بیرون رفتن با افراد و صحبت کردن با آن ها را تمرین کنید. اگر افرادی که خیلی مطالعه دارند را تحسین می کنید، شروع به خواندن و مطالعه کردن کنید. فقط وارد ماجرا شوید. افراد عادات بدی پیدا می کنند و راه هایی برای تغییر یافتنشان وجود دارد.
هیچ کس نباید بداند که در عمق وجودتان احساس می کنید که مرگتان حتمی است. می دانید چرا؟ چون خیلی زود این احساس کنار می رود. ذهن توانایی خارق العاده ای در سازش پذیری دارد. چیزی که روزی لرزه بر اندام شما می انداخته با گذر زمان برایتان عادی می شود.
-
هویت و شخصیت دیگری را تصور کنید
بسیار خب، پس فرو رفتن در غالب یک نقش مورد سرزنش قرار گرفته است، اما اگر این کار را داستین هافمن انجام داده باشد ممکن است تشویق هم شده باشد. با این روش، شما خودتان را کاملاً در یک نفر دیگر غرق می کنید. شما دیگر خودتان نیستید، بلکه موجود جدیدی هستید که سعی می کنید به آن تبدیل شوید.
شما باید عادات این شخصیت جدید را در هر موقعیتی اتخاذ کنید. چگونه می نشیند؟ وضعیت استراحت چهره اش به چه صورت است؟ نگرانی هایش چیست؟ چگونه وقت کشی می کند؟ با چه کسانی نشست و برخاست می کند؟
-
زمان مشخصی را برای ترسیدن تعیین کنید
گفتن اینکه چیزی که هستید را کاملاً رها کنید و صرفا با قدرت تفکر و عادت ها شخصیت جدیدی اتخاذ کنید، خیلی سخت است. هیچ راهی نیست که بتوانید 24 ساعت 7 روز هفته را به این روش بگذرانید. بنابراین یک برنامۀ زمانی به خودتان بدهید تا بتوانید طبق خواسته تان احساس کنید.
اگر روز جمعه یک مهمانی دارید و کاملاً در هراس در این رابطه به سر می برید، به خودتان بگویید که می توانید جمعه شب یا شنبه صبح 20 دقیقه در مورد آن کاملاً بترسید. 20 دقیقۀ کامل بی منطقی و ناکارآمدی محض. اما فردای آن دیگر چیزی نیست. به آن بچسبید. می دانید چه اتفاقی می افتد؟ شما می بینید که اصلا نیازی نیست زمانی را برای این کار بگیرید.
اگر این روش برایتان مفید است پس سعی کنید الگوی احساستان را تغییر دهید.
تغییر دادن الگوی رفتاری
-
خودتان را در یک محیط جدید قرار دهید
در واقع فقط با اضافه کردن چیز جدیدی به زندگی تان است که می توانید شاهد تغییر در خودتان باشید. برای انجام این کار باید رفتار جدید، افراد جدید، و فعالیت های جدیدی را انتخاب کنید. نمی شود یک کار را بارها و بارها انجام دهید و انتظار نتیجۀ متفاوتی را داشته باشید.
با کارهای کوچک شروع کنید. به یک گروه ملحق شوید. شغلی خارج از مجموعۀ مهارت هایتان را به عهده بگیرید. شروع به مطالعه در مورد موضوعتان کنید. یک چیز دیگر، خودتان را خارج از محیط نگه دارید. شما نباید با افرادی نشست و برخاست کنید که در جهت مخالف چیزی که شما برای رسیدن به آن تلاش می کنید، رفتار می کنند.
خودتان را شرطی کنید. اگر از عنکبوت می ترسید، در اتاقی که عنکبوتی داخل آن است بمانید و روز به روز به آن نزدیک تر شوید. در نهایت می بینید که کنار آن نشسته اید. حتی کمی بعدتر آن را با دستانتان می گیرید. تماس دائم باعث می شود مغز در مورد احساس ترس تحت تأثیر قرار بگیرد و کندتر عمل کند. حالا عنکبوت را بردارید و به جای آن هر هدف دیگری که مد نظرتان است را قرار دهید.
شخصیت شناسی از روی رنگها
افرادی که بیشتر لباسهایی به رنگ سیاه انتخاب میکنند اغلب حساس، هنرمند و انسانهایی دقیق به جزئیات هستند. طرفداران رنگ قرمز اشخاصی کمال گرا و سخت کوش به شمار میآیند. علاقمندان به رنگ سبز مهربان و وفادار هستند. اشخاصی که بیشتر رنگ سفید را بر میگزینند افرادی منطقی بوده و بیشتر کارهایشان را به صورت سازمان یافته و منظم انجام میدهند. طرفداران رنگ آبی نیز افرادی حساس، ثابت قدم و نسبت به دیگران با ملاحظه هستند.
شخصیت شناسی از روی نحوه لباس پوشیدن
به طور مثال فردی که در جامعه شلوار پاره میپوشد، میتواند نشان دهنده هنجار شکنی یا گرایش وی به خودنمایی باشد. همچنین امکان خودزنی چنین شخصی در موقعیتهای اضطرابی نیز وجود دارد.
شخصیت شناسی از روی نحوه غذا خوردن
اشخاصی که هنگام خوردن خورشتی مانند قورمه سبزی تمایل به خوردن گوشت دارند، نسبت به دیگران افرادی هیجان مدارترند. همچنین آنهایی که سبزی خورشت را برای خوردن انتخاب میکنند، انسانهایی آرامترند.
شخصیت شناسی از روی جویدن ناخنها
حالات اضطرابی مثل ناخن جویدن یا رفتارهای تکراری متمرکز بر بدن مسائل زیادی را درباره شخصیت شما بازگو میکند. واکنش شما نسبت به موقعیتها، با کشیدن موها، جویدن ناخنها یا خاراندن پوست میتواند نشان دهنده بی صبری، ناامیدی، خستگی یا نارضایتی باشد.
در تحقیقی ثابت شده است که افرادی که ناخن خود را میجوند دارای شخصیت کمال گرا، عصبی و هیجان زده هستند.
شخصیت شناسی از روی کفش
بنا به گفته اِمری گلیس از دانشگاه کانزاس تنها با ارزیابی رنگ، سبک، قیمت و شرایط کفش فرد قادر است تا ۹۰ درصد به جنبههای شخصیتی صاحب آن پی ببرد، کفشها میتوانند نشان دهنده وابستگی سیاسی، جنسیت (منظور روحیه افراد است مانند زنی که روحیه مردانه دارد) یا حتی سن فرد باشد.
شخصیت شناسی از روی رنگ چشم
چشمهای فرد میتواند گویای ویژگیهای درونی فرد باشد. چشمها نشان دهنده افکار و احساسات فرد هستند. طبق تحقیقات صورت گرفته افراد با چشمان آبی در مقایسه با اشخاصی که چشمان تیرهتر دارند کمتر به دل مردم مینشینند.
افرادی که در هنگام رویارویی با شما کمتر تماس چشمی برقرار میکنند کمبود اعتماد بنفس داشته و اراده آنها نسبت به دیگران ضعیف است.
شخصیت شناسی از روی وقت شناسی
اینکه چقدر دیر یا زود به قرار ملاقات یا جلسه کاری میرویم برداشت منفی یا مثبت از شخصیت فرد در ذهن دیگران باقی میگذارد. دیر آماده شدن برای یک قرار مهم از شما یک برداشت منفی به جا میگذارد در حالیکه زود حاضر شدن سر قرار ملاقات، شما را فردی با ملاحظه نسبت به وقت دیگران و از نظر ذهنی شخصی منظم و خود انگیخته معرفی میکند.
شخصیت شناسی از روی نحوهی دست دادن
آن دسته از افرادی که قوی و محکم دست میدهند، دارای اعتماد به نفس و شخصیتی قوی و مطمئن هستند. از سوی دیگر این گونه اشخاص برونگرا هستند و به راحتی احساساتشان را نشان میدهند. همچنین آنها تمایلی به آرام بودن نیز ندارند.
این گروه از اشخاص اعتماد به نفس ضعیفی داشته و در تمام امور زندگی تمایل دارند که راهی آسان را پیدا کنند.
دست دادن به تنهایی میتواند نشان دهد که شخص، فردی سرد و کناره گیر است یا این که قصد دارد با شما دوستی صمیمانه برقرار کند.
شخصیت شناسی از روی چهره
ظاهر چهره افراد نیز میتواند معرفی کننده شخصیت آنها باشد. اشخاصی که خودخوری میکنند اغلب لاغر بوده و افرادی که خوش مشرب و اجتماعی هستند به طور معمول چاق هستند.
شخصیت شناسی از روی مدل آرایش
برخی از افراد روی لب یا دندان خود نگین میگذارند که با این کار سعی در جلب توجه دیگران دارند. این گونه اشخاص اغلب دارای شخصیت نمایشی هستند.
اشخاصی که دارای شخصیت خودشیفته هستند به طور معمول آرایش ملایم تری نسبت به سایرین دارند.
زبان بدن، نوع لباس پوشیدن و سایر موارد ذکر شده تنها تا ۷۰ درصد میتواند گویای شخصیت فرد باشد؛ بنابراین برای شناخت کامل شخصیت و ویژگیهای فردی انجام مصاحبه بالینی و گرفتن شرح حال از شخص، ضروری است.
در پایان می توان گفت وقتی میگوییم کسی «شخصیت خوبی» دارد، منظورمان این است که بودن در کنار او دوست داشتنی، جالب و دلپذیر است. همهی ما میخواهیم برای بقیه جذاب باشیم، پس باید علاوه بر ظاهر به فکر شخصیتمان هم باشیم. در واقع قسمت زیادی از موفقیت و خوشحالی ما به ارتباط ما با دیگران وابسته است و شخصیت ما تعیین میکند که آدمها را به خودمان جذب کنیم یا فراری دهیم. پس یک کاغذ و قلم بردارید و شروع کنید.
آنچه دیگران می خوانند:
گردآورنده: مریم بالوی فیلی