پایگاه خبری تحلیلی تیتربرتر

تقویم تاریخ

امروز: پنج شنبه, ۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ برابر با ۱۶ شوّال ۱۴۴۵ قمری و ۲۵ آوریل ۲۰۲۴ میلادی
یکشنبه, ۲۹ دی ۱۳۹۸ ۱۴:۳۲
۷
۰
نسخه چاپی

روی کدام سیم؟!

روی کدام سیم؟!
نوشته ای درباره ی فیلم «راه رفتن روی سیم» ساخته ی «احمدرضا معتمدی»

به گزارش تیتربرتر، تنبور سه سیم دارد. به نظر ساده می آید. اما فیلمِ «راه رفتن روی سیم» که درباره ی یک نوازنده ی تنبور، به عنوان شخصیتِ مرکزی، است؛ معلوم نیست که روی کدام سیم زخمه می زند.

فیلم در حقیقت ملغمه است. میکسی ست غریب از هر چه فکرش بکنید. گروه های زیرزمینی، جوانانِ دهه ی هفتاد و هشتادی، تفاوتِ نسلها، مهاجرت، موسیقیِ ایرانی و ... اما اگر فکر می کنید کارگردان دیدگاه و نظری دارد یا قصها ی ساخته یا برای سیمهای مورد نظرش نتی نوشته، اشتباه می کنید. کارگردان و نویسنده، به مثل، کسی ست که سازی را دست گرفته بدون اینکه موسیقی بشناسد.

به همین خاطر مضراب کشیدناش بر سیمها، سرسام ساخته به جای سمفونی از ابتدا تا انتهای داستان شما متوجه نمی شید، شخصیتها روی کدام مدار یا سیم حرکت میکنند. بدمن فیلم مدیربرنامه های گروه است؟ بسیار خب! پس این همه قیقاج و وصل کردن او به داستانِ مهاجرت و یک باند مافیایی مخوف برای چیست؟ او- با بازی حامد کمیلی- نمیتوانست مدیر برنامهی منفعت طلب و مرسوم گروههای راک و پاپ باشد که به دنبال ساختن پول از هنر ممنوع یک گروه جوان است؟ نامزد مدیر برنامهها چرا این همه مغشوش است؟ او- با بازی اندیشه فولادوند- نمیتوانست دختری شیفتهی موسیقی غربی باشد که در یک اتفاق با نوازندهای اهل دل که تنبور میزند، آشنا بشود و به سمت ریشه های موسیقی بومی و محلی- به نوعی به سمت ریشههای فرضی خودش- برود؟

پس داستانِ خانواده گی اش، پدرِ دولتی یا امنیتی اش چیست؟ داستان پاپوش ساختن برای پدرش در محل کار از کجا می آید؟ نوازنده ی تنبور- با بازی احمد مهرانفر- نمی توانست یک نوازندهی محلی و عاشق باشد که میخواهد با گروهی راک همکار بکند اما توان گفتگو با فرهنگِ دیگری را ندارد و برای همین تا انتها جزیی از گروه نمیشود و یکه و تنها باقی میماند؟ پس دستگیریاش به خاطر مواد مخدر و سوء تفاهمی که پیش میآید برای چیست؟ فیلم پر است از خرده روایت های بی ثمر و بیفایده. شاعر گروه که خودکشی میکند. پدرِ دختر که گروه را تعقیب میکند. مدیربرنامه هایی که به دست گروهی مافیایی و بیهویت کشته می شود. راه رفتن روی سه سیم واقعا این همه دشوار است؟

احمدرضا معتمدی اما هنوز و همچنان بر همان سیمِ سابقاش گام برمیدارد. سیمِ ناکوکِ دشوارگویی. دشوارگویی هنریست سخت پیچیده. نمیشود لقمهای نان و پنیر درست کرد و دو بار دورِ سر چرخاند و بعد تصور کرد که ماهیت و هویتِ سادهی نان و پنیر هم تغییر میکند. معتمدی سالهاست داستانها و شخصیتهای ساده را به پیچیدهترین و صدالبته غلطترین شکل ممکن روایت میکند. از قاعدهی بازی و دیوانه از قفس پرید تا همین فیلم. شاید بد نباشد برگردد به دوران ابتدایی فیلمسازیاش. وقتی پیچیده گویی اش در ساحتِ اسطورهها رخ میداد.

جایی که شخصیتها این همه برای مخاطبِ عادی آشنا و دم دستی نبودند و کسی متوجه غلطهای واضح و عریان کارگردان نمیشد! مخاطبان سینما هر روز با کسانی از جنس آن مدیر برنامه، نوازندهی تنبور، بر و بچههای گروه راک و ... در ارتباط هستند و وقتی آنها را این همه دور از واقعیت و گرفتار یک کلاف بیهوده روی پرده میبینند، پس ترجیحشان ندیدن خواهد بود! مثل راه رفتن روی سیم که تماشاگرانی اندک دارد و خواهد داشت.  

منتقد : علیرضا احمدی



+ 7
مخالفم - 8
نظرات : 0
منتشر نشده : 0

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید

تمام حقوق مادی و معنوی این پایگاه محفوظ و متعلق به سایت تیتربرتر می باشد .
هرگونه کپی و نقل قول از مطالب سايت با ذكر منبع بلامانع است.

طراحی سایت خبری