پایگاه خبری تحلیلی تیتربرتر

تقویم تاریخ

امروز: جمعه, ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ برابر با ۱۹ رمضان ۱۴۴۵ قمری و ۲۹ مارس ۲۰۲۴ میلادی
سه شنبه, ۱۰ دی ۱۳۹۸ ۱۸:۳۴
۱۶
۱
نسخه چاپی
6 سال دلهره سحرگاه چهارشنبه به پایان می رسد

آیا عاشق دلسوخته غزاله فردا اعدام می شود؟/تلاش سلبریتی ها برای نجات آرمان

6 سال دلهره سحرگاه چهارشنبه به پایان می رسد
آرمان که به جرم قتل غزاله 6 سال است در زندان به سر می برد سحرگاه فردا (11 دی ماه) اعدام می شود اما در این میان سلبریتی ها و افراد زیادی تلاش دارند با رضایت از اولیای دم این جوان را به زندگی دوباره بازگردانند.

غزاله در تاریخ ۱۲ بهمن ماه سال ۱۳۹۲ برای مراجعه به دکتر از خانه بیرون رفته و هیچگاه به خانه بر نمی‌گردد؛ و اکنون پس از گذشت ۶ سال قرار است آرمان چهارشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۸ اعدام شود.

ناپدید شدن مرموز غزاله به سرعت در دستور کار پلیس قرار گرفت. در روند تحقیقات و در بررسی آخرین تماس‌های غزاله ماموران به پسر جوانی مشکوک شدند که غزاله قبل از ناپدید شدن چندباری با او تماس گرفته بود. ارمان و غزاله ساعتی قبل از دیدارشان، سیزده پیامک و یک تماس تلفنی با هم داشته اند.

در همان مراحل ابتدایی بازجویی صحبت‌های ضد و نقیض آرمان، ماموران را بیش از پیش مشکوک کرد و نهایتاً با بررسی‌های بیشتر مشخص شد که آرمان پسرک ۱۷ ساله آخرین کسی بوده که غزاله را ملاقات کرده است.

آرمان در هنگام قتل، هفت روز کمتر از هجده سال داشته و همین باعث شده که دادگاه پرونده را نیازمند تحقیقات بیشتر بداند.

ماجرای دوستی و آشنایی آرمان و غزاله

titrebartar.com

آشنایی آرمان و غزاله از آنتالیای ترکیه آغاز شده بود. این دوستی ادامه پیدا کرد و در تهران هم چندباری همدیگر را ملاقات کردند. ارمان با وجود اینکه چند ماهی از غزاله کوچکتر بود، به او علاقمند شد و حتی چندباری پیشنهاد ازدواج را با او مطرح کرد، اما دختر جوان با این خواسته مخالف بوده است. چرا که غزاله قصد داشت برای ادامه تحصیل به خارج از کشور برود، به همین دلیل هم از آرمان خواست تا این رابطه را فراموش کند.

اما ارتباط آن‌ها به طور کامل قطع نشد، تا اینکه یک روز آرمان از نبود پدر و مادرش در خانه استفاده کرد و غزاله را به خانه شان دعوت کرد.

اظهارات آرمان در بازجویی اولیه

آرمان در بازجویی‌های اولیه، ماجرای قتل غزاله را اینگونه بیان کرده است:

من وقتی دیدم کسی در خانه نیست، غزاله را به خانه دعوت کردم. اما او وقتی به خانه‌ی ما آمد و گفت که قصد دارد برای همیشه مرا فراموش کند، خیلی عصبانی شدم، بین ما مشاجره لفظی در گرفت و وی را (به سمت تخت) هل دادم، سرش به جایی (گوشه تخت) خورد، سپس با میله بارفیکس نیز چند ضربه به او زدم. آن‌جا بود که متوجه شدم غزاله نفس نمیکشد.

وقتی آرمان مطمئن میشود که غزاله نفس نمیکشد، اشفته و هراسان پیکر بی جان او را در ۱۵ لایه کیسه زباله می‌پیچد و در داخل چمدان بزرگی قرار میداد و به نزدیک‌ترین سطل زباله خانه اش در خیابان میرداماد می‌اندازد. سپس به خانه بازگشته و سعی میکند همه آثار جرم را از بین ببرد.

روایت دیگری از ماجرای قتل غزاله

قاضی عبداللهی، آرمان را پای میز می‌خواند تا از خودش دفاع کند. ارمان (که در آن زمان ۱۹ سال دارد) صدایش آرام و آهسته است. قاضی از او می‌خواهد که بلندتر صحبت کند. صورتش سفید شده و کلمات را جویده، جویده به زبان می‌آورد.

آرمان در جواب قاضی که از وی می‌پرسد آیا در ماجرای قتل غزاله مباشرت داشته است یا خیر، می‌گوید:

«من و غزاله نزدیک عید در سفری در ترکیه با هم آشنا شدیم. هر دو با خانواده‌های مان به آن سفر رفته بودیم. بعد از آشنایی با تماس تلفنی با هم در ارتباط بودیم، اما بعد از مدتی در تهران همدیگر را دیدیم.

رابطه ما چند بار به هم خورد و دوباره از نو شروع کردیم. من خیلی تمایلی به ادامه رابطه نداشتم، چون هم درسم ضعیف شده بود و در آستانه کنکور بودم و هم اینکه باید به اصرار پدر و مادرم رشته دندانپزشکی قبول می‌شدم.

در نخستین جدایی مان چند بار پیگیری کردم، اما وقتی چند بار این اتفاق افتاد دیگر دنبال ماجرا را نگرفتم.

آن روز غزاله در واتس آپ به من پیغام داد و حالم را پرسید و قرار شد همدیگر را ببینیم. طبق معمول از مدرسه به خانه آمده بودم و به خاطر حساسیت، آنتی هیستامین مصرف می‌کردم. در حال استراحت و خواب آلودگی بودم که تماس ناموفق غزاله را روی گوشی ام دیدم.

با او تماس گرفتم و گفت: می‌خواهم بیایم ببینمت. مادر و پدرم در خانه نبودند و از رفت و آمد غزاله به خانه ما اطلاع نداشتند. این مورد خط قرمزی بود که پدر و مادرم برایم مشخص کرده بودند و نمی‌توانستم از آن عبور کنم. اگر این کار را می‌کردم گوشی تلفنم را می‌گرفتند و تنبیهم می‌کردند.

آرتین برادرم را در اتاقش با ایکس باکس مشغول کردم و هدفون روی گوشش گذاشتم تا متوجه ورود غزاله نشود.

غزاله آمد و با هم درمورد کار و مسافرت حرف زدیم. گفت: می‌خواهم برای ادامه تحصیل از ایران بروم من هم سوئد را به او پیشنهاد دادم و گفتم در تماس‌های بعدی اطلاعات کامل‌تر را می‌دهم.

غزاله را تا جلوی در خانه بدرقه کردم، اما همین که در را بستم صدای افتادنش را روی پله‌ها شنیدم. از ترس پدر و مادرم جنازه را به داخل خانه آوردم. فرش‌ها را کنار زدم و با دست خونی میله بارفیکس را برداشتم و به گوشه‌ای از اتاق پرتاب کردم. بعد جسد را با یک لایه مشما پوشاندم و در چمدانی که از انباری خانه آورده بودم گذاشتم و آن را به نخستین سطل زباله نزدیک خانه انداختم. بعد آمدم و لکه‌های خون روی پله‌ها و داخل را شستم».

آرمان 6 سال در زندان چه کرد؟

هنوز حکم قصاص این پسر که الان وارد ٢٤ سالگی‌اش شده است، اجرا نشده و او در این مدت علاوه بر اخذ مدرک مهندسی کامپیوتر در زندان موفق شد در کنکور ارشد سال‌جاری در رشته مهندسی پزشکی دانشگاه تربیت‌مدرس پذیرفته شود.

خداحافظی تلخ پدر و مادر با آرمان ‏‎

سلام دوستان و همراهان گرامی، ‏‎دستبوس تک تک عزیزان همراه هستیم.

‏‎متاسفانه آرمان ما دیگر سحرگاه چهارشنبه را نخواهد دید. پسری که تا لحظه آخر کلمه‌ای درشتی نکرد و تا آخرین نگاه، معصومیت خودش رو حفظ کرد.

او دیگر نخواهد بود و ما قراره آخرین دیدار رو باهاش داشته باشیم. کدوم پدر ومادر میتونه تو چشم بچه اش نگاه کنه و بگه بابا خداحافظ، این آخرین نگاهه… این آخرین آغوشه، این آخرین بوسه هست، این آخرین لمسه و این آخرین حس نفس گرمته… کاشکی سهم آخر قسمت ما بود نه فرزندمون…

این موقع است که ناباورانه پدر ومادر به پروردگارش میگه کاشکی فرزندمون تو سانحه میمرد نه ذره ذره، نه با انتظار …

خدایا قسمت میدیم لبخند مصنوعی و تلخ آخرو موقع آخرین وداع با فرزند که تلخ‌ترین رخداد زندگی یک پدر و مادره نصیب هیچ کسی حتی بدترین بندگانت نکن….

‏‎آرمانی منتظر ما باش… زود میام پیشت…

نامه مادر غزاله به دخترش در آستانه اعدام آرمان

titrebartar.com

 

درخواست احسان علیخانی برای نجات آرمان از اعدام

titrebartar.com

احسان علیخانی مجری معروف با انتشار پستی در اینستاگرام نوشت:

‏‎پدرو مادر غزاله عزیز، شما ۶ سال است که عزادار غزاله هستین، دردی عمیق و جانکاه، قابل درک نیست داغ شما، حق با شماست حتما حق با شماست، اما در این ساعت‌های پایانی زندگی آرمان، از شما پدر و مادر محترم و گرامی خواهش میکنم و تفاضا میکنم که بزرگى کنید به آرمان رحم کنید و او را به بزرگی خودتان ببخشید، صبح چهارشنبه دیگر آرمان نیست، آرمان ۶ سال هر شب کابوس اعدام دیده در زندان، هر شب مرده و زنده شده، شما حق دارید، اما او ۱۸ ساله بوده و اشتباه کرده، غلط کرده ولى ۱۸ ساله بوده، در زندان از دیپلم تا فوق لیسانس درس خوانده و ثابت کرده با رفتارش که در صورت محبت و گذشت شما صلاحیت بازگشت به جامعه را دارد، من دو بار با شما حرف زدم و حسی در دلم گواهی میدهد بامداد چهارشنبه شما دلِ اعدام آرمان را ندارید، چون در صدای شما جز درد رفتنِ غزاله، مهربانی و گذشت هم بود، الهی که رحم کنید و آرامتر شوید.

درخواست پرویز پرستویی برای نجات آرمان

titrebartar.com

پدرو مادر مقتول، عرض سلام و ادب و تسلیت به شما دلسوخته گان میدانم شماعزیزو جگر گوشه تان را ازدست داده اید و تقاضای قصاص حق مسلم شماست و خودتان هم میدانید که آرمان سحرگاه چهارشنبه آخرین نفس‌های خود را خواهد کشید.

بنده حقیر از شما داغدیده گان محترم تقاضا دارم به آرمان رحم کنید و اورابه بزرگی خودتان ببخشید.



+ 16
مخالفم - 20
نظرات : 1
منتشر نشده : 0
 
ir
+0
unlike
-0
amir ۹۸/۱۰/۱۲ - ۲۰:۳۸
پاسخ
comments دوست داری عاشق دلسوخته برای خواهرت پیدا بشه با میله بارفیکس در دست و .....
 

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید

تمام حقوق مادی و معنوی این پایگاه محفوظ و متعلق به سایت تیتربرتر می باشد .
هرگونه کپی و نقل قول از مطالب سايت با ذكر منبع بلامانع است.

طراحی سایت خبری