چنانچه تفکرات و اقدامات مدیریت شهری در مسیر توسعه عدالت محور نباشد، تأثیر آن در فضاها و سیمای شهری، بویژه در مناطق محروم و حاشیه ای آشکار خواهد کرد و شاهد خواهیم بود مناطق خوش نشین و ناحیه مرکزی شهرها، با تمرکز و تراکم بالای کاربری ها و نواحی حاشیه ای با بی بهره ماندن از این خدمات مواجه میگردند که در نتیجه تعادل سیستم های مدیریت شهری، بعلت ناهنجاری های بوجود آمده و برهم خوردن نظم فضایی کاربری ها و سیمای شهری، دچار آشفتگی میگردد و ساکنان مناطق کم برخوردار جامعه را از رسیدن به حقوق شهری خود، محروم می سازد.
در چنین فضایی است که شهروندان و بویژه حاشیه نشین ها، به برنامه ستیزی و قانون گریزی روی میاورند و همین امر میتواند تنش های سیاسی، امنیتی و آسیب های اجتماعی (بزهکاری، سرقت، ناراحتی های روحی روانی و...) را در جامعه به وجود آورد.
طراحی نامناسب شهری با ایجاد فضاهای خالی، بدون کاربری، بدون محافظ، بدون دسترسی و یا عدم دسترسی مناسب و عدم توزیع عادلانه فضاهای کاربردی مانند: پارک ها و فضای سبز، مراکز آموزشی، کتابخانه ها، مراکز بهداشتی و درمانی، مراکز انتظامی، مراکز مذهبی، مراکز تجاری و اداری، مراکز خدماتی و رفاهی، مراکز ورزشی و... باعث پایین آمدن کیفیت فعالیت های اجتماعی و اقتصادی میگردد و به مرور با بیشتر شدن اختلاف طبقاتی و ناتوان شدن ساکنین مناطق به افزایش نارضایتی های مردم دامن زده و با ایجاد احساس نا امنی (جانی، مالی، شغلی) تقلیل سطح مشارکت عمومی و اعتماد اجتماعی را منجر میشود و در نهایت مانع از پذیرش مسئولیت اجتماعی و عامل به وظایف شهروندی از سوی آنان میگردد.
تحقق نیافتن توسعه عدالت محور در مدیریت شهری را می توان در چند مورد خلاصه کرد:
عدم برنامه ریزی شهری مناسب و پیگیری ها از سوی مدیران
تهیه طرح جامع تفصیلی ناقص و یا هدایت طرح به سمت منافع شخصی اصحاب قدرت و مطلعین از طرح و بوجود آمدن تبعیض و نابرابری های فضایی در مناطق شهری- عدم توجه به سبک زندگی شهروندان با تنوع قومیتی، فرهنگی- عدم توجه به نیازهای حیاتی و اجتماعی مشترک شهروندان مانند: امنیت، درمان، آموزش، فرهنگ و اشتغال- عدم پیگیری مناسب مسئولان بجهت جذب و تخصیص اعتبارات ملی و استانی و...
عدم پاسخگویی مناسب خدمات به شهروندان
عدم هماهنگی بین دستگاه های اجرایی و درون سازمانی و نبود حس وظیفه شناسی و حس تعلق در سازمانها که باعث تقدم، تاخر، کندی و توقف در روند اجرای امورعمرانی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی می گردد. برهم خوردن محاسبات ایجاد توازنی و معادلات رشد جمعیتی بدلیل مهاجرت و افزایش روند حاشیه نشینی بدون نظم و قائده و تراکم بالای جمعیتی در این مناطق و...
عدم توجه به نقش مشارکتی شهروندان
عدم تقویت سرمایه های اجتماعی، عدم برنامه ریزی مشارکتی و همگانی، عدم توجه به ترویج و ارتقاء فرهنگ شهرنشینی و شهروندی، عدم حس تعلق خاطر شهروندان به شهر و یکدیگر، عدم عامل بودن به وظایف شهروندی و...
عدم کنترل و نظارت نهاد های نظارتی
ازبین رفتن سازمان یافتگی محلات با ساخت و سازهای بیرویه، مخدوش شدن سیمای شهری و تشدید بحران هویت در محلات با ساخت و ساز های غیر مجاز و غیر قانونی، آسیب میراث تاریخی،فرهنگی و هنری، از بین رفتن باغات و فضای سبز و...
خلاء عناصرسرمایه اجتماعی همچون اعتماد، مشارکت، انسجام و آگاهی روند توسعه شهری و عدالت محور را تحت تاثیر قرار میدهد و به کاهش وابستگی و احساس تعلق خاطر منجر شده که در نتیجه به کاهش کنترلهای اجتماعی و کمرنگ شدن مشارکتهای اجتماعی و افزایش ناهنجاریهای اجتماعی و بروز اختلافات میانجامد.
امین خوشبخت معتقد است: تحقق عدالت اجتماعی فرآیندی است که میتوان با فاصله گرفتن از گفتار تصمیم گیری نهادی و رسیدن به گفتمان مشارکت جویانه، با برنامه ریزی همگانی و تعاملی و با فراهم کردن امکان حق انتخاب و مشارکت فعال و پویای شهروندان در هنگام تصمیم سازی برنامه ریزی شهری و فعالیت های روزمره که نمود عینی آن را میتوان در ایجاد و تقویت شورایاری های محلات دید و همچنین ایجاد برابری تعهدات و مسئولیت های مدنی و توزیع برابر منابع، دسترسی به کالاها و خدمات عمومی درمقابل گستردگی برابر مشکلات دریافت.
هدف گذاری های کلان و اولویت پروژه های عمرانی، خدماتی و فرهنگی در مدیریت شهری باید بگونه ای باشد که همواره لبه ترازو به سمت مناطق کم برخوردار و حاشیه ای سنگینی کرده و مسئولین استانی و شهری در راستای تقویت این مناطق تلاش جدی داشته باشند.
بیشتر بخوانید:
از مطالب بیان شده چنین برمی آید که تحقق توسعه عدالت محور شهری، مستلزمِ توجه و عملی کردن برخی اقدامات از سوی شهروندان و مسئولین می باشد؛
از سوی شهروندان:
اطلاع رسانی، فرهنگ سازی در جامعه و ایجاد موج مطالبه گری آگاهانه
از سوی مسئولین:
انتظام بخشی سیمای شهری و برقراری توازن فضای کاربری مناطق با توجه به برنامه های توسعه ای و طبق شاخصه های اجتماعی و اقتصادی، کالبدی، آموزشی و فرهنگی، بهداشتی و درمانی و تهیه طرح جامع تفصیلی مناسب آن و تقویت مکانیزم مشارکت محور مردمی، افزایش نشاط و امید در جامعه، امکان سنجی و ایجاد درآمد پایدار، تدوین برنامه های گردشگری و تقویت فرصت ها و پتانسیل جاذبه ای مناطق شهری، استفاده از فرصت سرمایه گذاری و حمایت از بخش خصوصی در راستای اشتغالزایی، کارآفرینی و ایجاد شهر خلاق، بجهت ایجاد و انتقال احساس امنیت و آرامش در جامعه و نظارت پذیری
در آخر بعنوان مطالبه عمومی باید از مسئولین و برنامه ریزان شهری سوال کرد:
1- از توسعه عدالت محور، چه چیزی از آن مدنظرشان بوده و میباشد و چه اقدامات اثرگذاری را صورت داده اند؟!
2- چرا شهروندان همچنان باید شاهد بسیاری از نابسامانی ها و تبعیضات اجتماعی با سیمایی مخدوش شده در شهر باشیم؟!