"دیدن این فیلم جرم است" ساخته رضا زهتابچیان با بازی مهدی زمینپرداز یکی از فیلمهای جنجالی سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر بود که داستان گروگانگیری در یک پایگاه بسیج را روایت میکند. این فیلم پس از رونمایی در جشنواره فجر، تاکنون اجازه اکران عمومی پیدا نکرده و مسئولین سازمان سینمایی مواضعی مبهم و متناقض درباره آن اتخاذ کردهاند.
گفتنی است دیدن این فیلم جرم است، پس از جشنواره فیلم فجر، در دانشگاه تهران نیز اکران شد اما این نخستین اکران دانشجویی این فیلم در سال۹۸ است.حالا قرار است به همت انجمن اسلامی دانشجویان مستقل فیلم سینمایی «دیدن این فیلم جرم است» روز سهشنبه ۱۲ آذر در دانشگاه صنعتی شریف اکران شود.
درباره سیاسی ترین فیلم دهه 90
«دیدن این فیلم جرم است»، فیلمی در ژانر تریلر سیاسی است که در سالهای اخیر با سرمایهگذاری و حمایت نهادها و سازمانهایی مثل اوج یا حوزه هنری، رونق تازهای گرفته و در ادامه فیلمهایی مثل «سیانور» و «ماجرای نیمروز» و «لاتاری» ساخته شده است.
رضا زهتابچیان تاکنون یکی دو فیلم کوتاه ساخته و از سال ۱۳۸۵ تا به امروز درگیر دریافت مجوز و ساخت فیلم «دیدن این فیلم جرم است» بوده؛ فیلمی که فارغ از خوب یا بد بودن آن از منظر کیفی، باید دیده شود و درباره آن حرف زده شود. با فیلمی روبرو هستیم که میتوان به آن لقب سیاسیترین فیلم دهه نود شمسی را اطلاق کرد و از شنیدن برخی دیالوگها که توسط کاراکترهای فیلم ادا میشود، تعجب کرد. «دیدن این فیلم جرم است» واقعا حس وقوع جرم را به مخاطب میدهد و این موضوع ناشی از خفقان و آزادی نداشتن در سینما و هنر کشورمان است.
تفاوت این فیلمها با فیلمهای سیاسی- امنیتی که مثلاً در دهه شصت یا هفتاد ساخته میشد در شکل، زبان و پرداخت سینمایی آنهاست که نسبت به آن فیلمها، پیشرفت قابل توجهی داشتهاند. اسم فیلم بیربط است و به گفته کارگردانِ فیلم، دلیل انتخاب آن بهخاطر صحنهای از فیلم است که در فیلم فعلی نیست و در مرحله فیلمبرداری حذف شده، ولی با این حال همچنان روی فیلم مانده است.
«دیدن این فیلم جرم است»، همانند «آژانس شیشه ای»، فیلمی در مورد کشمکش و جدال فرد با سیستم است که از زاویه امنیت ملی روایت میشود.
شباهتش با فیلم آژانس شیشه ای
دیدن این فیلم جرم است نسخه آپدیت شدهای از فیلم آژانس شیشهای به شمار میرود که در آن حاج کاظم کارکنان یک آژانس هواپیمایی را گروگان گرفته بود تا حقش را بگیرد و در اینجا یک جوان بسیجی آتش به اختیار، میخواهد حق ناموس وطنش را از یک شهروند انگلیسی-ایرانی بگیرد. تفاوت بین این دو فیلم در نگاههای دو کارگردان است (هرچند ناگفته نماند حاتمی کیای امروزی با حاتمی کیایی که آژانس شیشهای را ساخت زمین تا اسمان فرق میکند) در فیلم آژانس شیشهای مذاکرات منطقیتری را مشاهده بودیم و کارگردان دائما قهرمانش را به سمت تفنگ در دست داشتن پیش نمیبرد، اما زهتابچیان در فیلمش طوری وانمود میکند که حلال همه مشکلات تفنگ برداشتن و اسلحه کشیدن روی مخالفین است.
بیشتر بخوانید:
زهتابچیان یک قهرمان ارزشی و بسیجی را کاراکتر اصلی فیلم خود کرده و دیالوگهایی شعارگونه که بیشتر شبیه به پستهای تلگرامی میمانند را از دهان او به تمامی نهادها و بدنه دولت و حاکمیت نثار میکند؛ حتی به قول کاراکتر اصلی فیلم به ولایتمدارهایی که زیر پرچم، ولی به هر کثافتکاری و چپاولگری دست میزنند. شنیدن این دیالوگها در فیلمی که در آستانه ۴۰ سالگی انقلاب ساخته شده، عجیب است و به نظر میرسد انقلاب و افکار سینماییهای انقلابی با چندسالی تاخیر وارد چرخه زحل خود میشود (سیاره زحل هر ۲۹ سال یکبار دور خود میچرخد و انگاری از نو متولد میشود)
دیدن این فیلم جرم است با مطرح کردن مضامین روز و به باد انتقاد گرفتن آنها، فیلمش را بیش از پیش در دل تماشاگر جا میدهد؛ مضامینی، چون تجاوز به کودکان ایرانی در عربستان و یا چپاول کردن میلیاردها پول و ژن خوب و… که این روزها در هر جای ایران و در هر رسانهای صراحتا از آنها صحبت میشود و کسی جوابگوی آنها نیست.
دلیل عدم اکران عمومی این فیلم
از زمان نمایش «دیدن این فیلم جرم است» در سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر مشخص شد که محتوای حساس این فیلم و مفاهیمی همچون مبارزه با آقازادگی، فساد اقتصادی، وابستگی به غرب، حمایت دولت انگلیس از اتباع مجرم خود و تحقیر ملی، ضعف و انفعال برخی مقامات سیاسی و دیپلماتیک، فراموش کردن آرمانهای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و ... در کنار دیالوگهای تندوتیزی که بین شخصیتهای آن ردوبدل میشود، مانع از اکران آرام و بیدردسر آن خواهد شد.
بازیگران فیلم
امیر آقایی، لیندا کیانی، مهدی زمین پرداز، حسین پاکدل، محمود پاک نیت، حمیدرضا پگاه، احسان امانی، احسان شیخی بازیگران «دیدن این فیلم جرم است» هستند .
داستان فیلم
«دیدن این فیلم جرم است» روایت معلم جوانی به نام امیر موسوی (با بازی مهدی زمینپرداز) است که همزمان فرمانده یک پایگاه مقاومت بسیج در تهران نیز هست. در شبی که روز بعد از آن قرار است تعدادی از سران کشورهای غربی برای مذاکرات سیاسی و اقتصادی وارد ایران شوند، همسر باردار امیر (با بازی لیندا کیانی) در خیابان توسط مردی که حالت طبیعی ندارد، مورد توهین و ضرب و شتم قرار میگیرد بهگونهای که به سقط جنین وی میانجامد. مرد مست (با بازی احسان امانی) توسط امیر و همکارانش در پایگاه بسیج دستگیر میشود، اما اتفاقات بعدی نشان میدهد که وی چهرهای متنفذ و وابسته به برخی محافل و مقامات عالیرتبه است و از حمایت یک سفارتخانه خارجی نیز برخوردار است. پافشاری امیر و همکارانش برای برخورد قانونی با این مرد از یکسو و فشار مأموران امنیتی و مدیران سیاسی از سوی دیگر اتفاقاتی را رقم میزند و ... .
در خلاصهای که توسط عوامل این فیلم نیز منتشر شده است آمده است: فقط یک فیلم ۵ دقیقهای میخواستم تا بعداً بتونم از زنم و دخترم دفاع کنم ولی امونم ندادند. صدای آژیرهاشون داره نزدیک میشه ... الان مثل مور و ملخ میریزن اینجا.