پایگاه خبری تحلیلی تیتربرتر

تقویم تاریخ

امروز: چهارشنبه, ۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ برابر با ۱۵ شوّال ۱۴۴۵ قمری و ۲۴ آوریل ۲۰۲۴ میلادی
شنبه, ۲۷ مهر ۱۳۹۸ ۰۹:۰۱
۱۳
۰
نسخه چاپی
گزارش خارجی؛

چرا بیشتر مردم جهان هرگز درباره‌ اربعین چیزی نشنیده‌اند!

گزارش خارجی؛
این حج مسلمانان نیست، یا کوم میلا در هند. این اربعین است، پر جمعیت ترین گردهمآیی جهان و شما احتمالاً هرگز در این مورد چیزی نشنیده اید!

ایلام- نه تنها جمعیت بیش از تعداد حجاج مکه (در واقع پنج برابر) است، بلکه از کوم میلا نیز عظیم تر است چون کوم میلا سه سال یکبار برگزار می گردد.

بمختصر اینکه، اربعین هر اجتماع دیگر در این سیاره را کوچک نشان داده و به 20 میلیون نفر در سال گذشته رسیده است، این رقم 60 درصد جمعیت کل عراق است و هر ساله هم بیشتر می شود.

علاوه بر این، اربعین منحصر به فرد است چرا که در شرایط هرج و مرج و وضعیت ژئوپولتیک خطرناکی اتفاق می افتد.

داعش (بعنوان «دولت اسلامی») شیعیان را دشمن مرگبار خود می داند، بنابراین هیچ چیز بیشتر از دیدن زائران شیعه که برای بزرگترین نمایش ایمانشان جمع شده اند، موجب نگرانی شان نیست.

اربعین یک ویژگی خاص دیگر نیز دارد.

در حالی که اربعین یک مراسم معنوی شیعه است، اهل سنت، حتی مسیحیان، ایزدیها (اقلیت کرد)، زرتشتیان و صبایان هم بعنوان زائر و هم در خدمتگذاری زائران مشارکت دارند.

این مساله به خاطر ماهیت منحصر به فرد آیین های مذهبی قابل توجه است و این تنها می تواند یک چیز باشد: مردم بدون تفاوت رنگ یا اعتقاد، حسین را به عنوان  نماد جهانی و بدون مرز و فرامذهبی آزادی و محبت می بینند.

چرا شما هرگز چیزی از اربعین نشنیده اید! احتمالا به این خاطر که رسانه ها بیشتر بر مسایل منفی، غم انگیز و جزیی توجه دارند تا روایت های مثبت و الهام بخش، به ویژه وقتی که به اسلام می رسند.

اگر چند صد معترض ضد مهاجرت در لندن به خیابان ها بروند، آن را سرتیتر اخبار خواهند ساخت، همان میزان پخش تلویزیونی به یک راهپیمایی معترضانه در هنگ کنگ و یا یک تظاهرات ضد پوتین در روسیه اختصاص می یابد.

اما گردهمآیی بیست میلیون نفر در شرایط وحشتناک ترور و بی عدالتی، حتی به تکرار اخبار تلویزیون نمی رسد!

 تحریم های رسانه ای غیررسمی برضد این رویداد عظیم اعمال شده است، هرچند که واقعه دارای تمام عناصر حیاتی یک ویژگی چشمگیر است؛ اعداد حیرت انگیز، اهمیت سیاسی، پیام انقلابی، پس زمینه ی تنش و همچنین اصالت.

 اما زمانی که چنین داستانی از سد هیات تحریریه خروجی اخبار اصلی می گذرد، موج شکنی ایجاد و نگاه عمده مخاطبان را جذب می کند.

در میان افراد بی شماری که از اربعین الهام گرفته اند یک مرد جوان استرالیایی است که چند سال پیش به اسلام پیوسته بود، بدیهی است هیچ کس چنین تصمیم دگرگون کننده زندگی را به راحتی نمی پذیرد، بنابراین با پرس و جو به من گفت که همه چیز در سال 2003 آغاز شد.

یک شب، همانطور که او فقط اخبار را تماشا می کرد مجذوب صحنه هایی از حرکت میلیون ها نفر به سمت یک شهر مقدس به نام کربلا می شود و آنان نامی را فریاد می زدند که او هرگز نشنیده بود: «حسین».

برای اولین بار در دهه های گذشته، در یک رویداد تلویزیونی در سطح جهانی، جهان نظاره گر اشتیاقی مذهبی در عراق بود که در گذشته سرکوب می شد.

با سرنگونی رژیم بعثی، تماشاگران غربی مشتاق بودند که ببینند چگونه عراقی ها به دوران جدید رهایی از آزار و اذیت دیکتاتوری واکنش خواهند داد. «جمهوری ترس» فرو ریخت و دیو داخل بطری بطور برگشت ناپذیری فرار کرد.

«کربلا کجاست، و چرا همه در جهت آن حرکت می کنند؟» او بیاد می آورد که دوباره از خود بپرسد. «این حسین کیست که مردم را وادار می کند تا همه خطرات را به جان بخرند و چهارده قرن پس از واقعه به عزاداری قتلش بپردازند؟»

چیزی که او در گزارش 60 ثانیه ای شاهدش بود خصوصاً موج حرکت بود؛ زیرا تصاویر متفاوت بود از آنچه تا به حال دیده بود.

حس گرمای ارتباطی زائران انسانی را به زنجیرهای آهن تبدیل کرده و بهم نزدیک شان می کرد چیزی که فقط آن را با میدان مغناطیسی غیر قابل مقاومت حسین می توان توصیف نمود.

او گفت: «اگر می خواهید یک دین زنده، پویا و جاویدان را ببینید، به کربلا بیایید».

چگونه مردی که 1396 سال پیش کشته شد، می تواند اینگونه زنده باشد و امروز چنان حضور ملموسی داشته باشد که باعث شود میلیون ها نفر از او درس بگیرند و حال خود را همچون او ببینند؟

بعید به نظر می رسد که افراد به چیزی مشتاق شوند، مگر آنکه علاقه شخصی خود را در مورد این موضوع داشته باشند (اگر در گذشته های دور اتفاق افتاده باشد احتمالش خیلی کمتر هم هست).

حکایت حزن انگیز حسین، نوه حضرت محمد (ص)، به عنوان «سالار شهیدان» مورد احترام مسلمانان است. او در روزی به نام عاشورا، روز دهم ماه اسلامی محرم، بخاطر نپذیرفتن بیعت با یزید خلیفه فاسد و مستبد، در کربلا کشته شد. او با خانواده و یارانش محروم از غذا و آب، در بیابان توسط یک ارتش 30 هزار نفری محاصره شده بودند، سپس به وحشتانک ترین شیوه سر بریده شدند، روایتی غم انگیز که هر ساله در سالگرد قتل او از منابر بازگویی می گردد. بدن آنها تکه پاره شده بود.

به گفته مورخ انگلیسی ادوارد گیبون: «در یک دوران و شرایطی، صحنه غم انگیز مرگ حسین، همدردی سردترین خواننده را بیدار خواهد کرد.»

مسلمانان شیعه از روز مرگ حسین عزاداری کرده اند، مخصوصاً در روزهای عاشورا، و در چهلمین روز بعدش یعنی اربعین. چهل روز طول عمر عزاداری در بسیاری از سنت های مسلمان است.

من سفری طولانی به کربلا داشتم، به خانه اجداد خودم سفر کردم، برای اینکه خودم را دریابم.

چیزهایی که دیدم به من ثابت کرد که حتی پهن ترین لنزهای دوربین ها باریک تر از آن است که روح و واقعیت این ازدحام صلح آمیز را به تصویر بکشد.

انبوهی از مردان، زنان و کودکان، اما بیشتر زنان ظاهراً با حجاب سیاه، چشم را از یک طرف افق به سمت دیگر پر می کند. جمعیت خیلی زیادی بود که باعث ایجاد یک راه بندان صدها مایلی شده بود. فاصله 425 مایلی بین بندر جنوب بصره و کربلا یک سفر طولانی با ماشین است، اما پیاده بطور غیرقابل تصوری دشوار است. این فاصله با پای پیاده برای زائران دو هفته کامل زمان می برد. افراد در تمام گروههای سنی با مشقت در پرتو تابش خورشید و سرمای استخوان سوز شب راه پیمایی می کنند. آنها در امتداد زمین ناهموار، جاده های نامنظم، از میان مخفیگاه های تروریستی و مرداب های خطرناک سفر می کنند.

زائران حتی بدون اساسی ترین امکانات و وسایل مسافرت، بجز عشق سوزان خود به «امام» حسین، سفر می کنند. پرچم ها و بنرها به آنها و جهان هدف سفر آنها را یادآوری می کنند: «ای نفس، تو پس از حسین بی ارزش هستی»، «زندگی و مرگ برای من یکسان است، بگذار مرا دیوانه بخوانند!»
پیام، حماسه ای از عباس را به یاد می آورد، برادر ناتنی حسین و نایب مورد اعتمادش که در نبرد کربلا در 680 پس از میلاد کشته شد در حالی که تلاش می کرد مشک آب را به کودکان و شیرخواران تشنه لب برساند.

با وجود اینکه امنیت در کشور عراق ناپایدار است بطوری که عراق را یکی از مهم ترین عناوین جهان ساخته، اما هیچ کس شک ندارد که این نوشته ها در هر حال واقعی و مطمئن هستند: ناهار رایگان... و شام و صبحانه! چیزی که هر بازدیدکننده را تحت تاثیر قرار می دهد، دیدن هزاران چادر با آشپزخانه های موقتی است که توسط روستاییان محلی در اطراف مسیر زائران ایجاد شده است. چادرها (به نام موکب) مکان هایی هستند که زائران تقریباً هر چیزی را نیاز دارند دریافت می کنند. از وعده های غذایی تازه برای خوردن و فضا برای استراحت، برقراری تماس رایگان تلفنی بین المللی برای اطمینان به خویشاوندان، تا پوشک بچه، تقریبا هر وسیله دیگر، رایگان است. در حقیقت، زائران نیازی به حمل هیچ چیزی در سفر 400 مایل به جز لباس پوشیدن ندارند.

جالب تر این است که چگونه زائران برای غذا و نوشیدن دعوت می شوند. موکب داران جلوی مسیر زائران را می گیرند تا آنها درخواست های کمک شان را بپذیرند، که اغلب شامل مجموعه ای کامل از خدمات مناسب برای پادشاهان است: ابتدا می توانید یک ماساژ پا انجام دهید، سپس یک غذای خوشمزه گرم پیشنهاد می شود، سپس شما را برای استراحت دعوت می کنند، در حالی که لباس های شما شسته و اتو شده و بعد از خواب به شما بازگشته است. همه اش مجانی است، البته.

از دیدگاه دیگر، این را در نظر بگیرید: در پی زمین لرزه هائیتی و با همدردی و حمایت جهانی، برنامه جهانی غذای سازمان ملل متحد، تحویل نیم میلیون وعده غذایی را در طول تلاش های امدادرسانی خود اعلام کرد. ارتش ایالات متحده، عملیات واشنگتن را راه اندازی کرد، منابع زیادی را در اختیار سازمان های مختلف فدرال قرار داد و اعلام کرد که ظرف پنج ماه پس از فاجعه انسانی، 4.9 میلیون وعده غذایی به هائیتی تحویل داده شده است.

حالا این را با روزانه بیش از 50 میلیون وعده غذایی در اربعین مقایسه کنید، معادل حدود 700 میلیون وعده غذا در طول زیارت، که نه توسط سازمان ملل متحد یا موسسات خیریه بین المللی تأمین می شود، بلکه توسط کارگران فقیر و کشاورزان که زائران گرسنه را خوراک می دهند و سالانه پس انداز می کنند تا بازدیدکنندگان راضی باشند.

همه چیز، از جمله امنیت، عمدتاً توسط مبارزان داوطلب انجام می گردد که یک چشم به داعش دارند و دیگری برای محافظت از مسیر زائرین است.

یکی از موکب داران می گوید: «برای درک آنچه اسلام می گوید به اقدامات چند صد تروریست وحشی نگاه نکنید بلکه فداکاریهای خودخواسته توسط میلیون ها نفر از زائران اربعین را بنگرید.»

در واقع، اربعین باید در رکوردهای جهانی گینس در چندین دسته بندی قرار گیرد: بزرگترین گردهمآیی سالیانه، طولانی ترین میز ناهارخوری، بیشترین تعداد تغذیه رایگان مردم، بزرگترین گروه داوطلبان در یک رویداد واحد، همه اینها در شرایط تهدیدآمیز بمب گذاریهای انتحاری.

تعلق بی نظیر! فقط نگاه کن به جمعیتی که مشتاقانه عزیمت می کنند!

آنچه که بیشتر به چشم می آید این است که با بدتر شدن شرایط امنیتی، مردم بیشتر انگیزه می گیرند تا تهدیدات تروریستی را به چالش بکشند و به راه خود ادامه دهند. به همین علت، زیارت، صرفا عملی مذهبی نیست، بلکه بیانیه ای قوی از مقاومت است.

فیلم هایی که به صورت آنلاین منتشر شده نشان می دهد که چگونه یک بمب گذار انتحاری خود را در میان زائران منفجر می کند، فقط برای اینکه تعداد تلفات بیشتر شود، صداهایی واحد می گویند: اگر پاها و دستها را می شکنند، ما به سرزمین مقدس سینه خیز می رویم!

انفجار بمب های وحشتناک که در طول سال رخ می دهد، عمدتاً زائران شیعه را هدف قرار می دهد و زندگی های بی شماری را می گیرد، و این خطرات پیش روی شیعیان عراق و ناامنی هایی که همچنان به این کشور آسیب می رساند را نشان می دهد. با این وجود به نظر نمی رسد این تهدیدات مرگبار مردم - جوان و پیر، عراقی ها و خارجی ها - را از انجام سفر خطرناک به شهر مقدس باز دارد.

برای یک بیگانه آسان نیست که بداند زائران از چه چیزی الهام گرفته اند. شما زنان را می بینید که بچه ها را در آغوش خود نگه می دارند، پیران در صندلی های چرخ دار، مردم با عصا، و سالمندان نابینا که چوبهای راه رفتن را نگه می دارند. پدری را دیدم که از طرف بصره با پسر معلولش سفر کرده بود. پسر 12 ساله فلج مغزی داشت و نمی توانست بدون کمک به راهش ادامه دهد. بنابراین در بخشی از سفر، پدر فرزندش را به دوش می کشید.

این از آن نوع داستان هاست که فیلم هایی برنده اسکار از آن ساخته می شود، اما به نظر می رسد هالیوود بیشتر به قهرمانان کمیک و با قهرمانان واقعی زندگی می پردازد که ابرقدرت آنها شجاعت و تعهد آنها است.

گنبد طلایی حسین؛ بازدیدکنندگان حرم حسین و برادرش عباس تنها بخاطر احساسات بدینجا کشانده نمی شوند. آنها گریه می کنند که ماهیت وحشی مرگ او را یادآوری می کنند، با انجام این کار، با آرمان های خود تجدید بیعت می کنند.

اولین چیزی که زائران پس از رسیدن به حرم می خوانند زیارت نامه است، یک متن مقدس که حال حسین را خلاصه می کند. در زیارت نامه، آنها با شروع به فراخواندن حسین به «وارث» آدم، نوح، ابراهیم، موسی و عیسی، او را خطاب قرار می دهند. چیزی در پس این اعلامیه وجود دارد. زیارت نامه پیامی از حقیقت، عدالت و عشق به ستمدیده توسط حسین به عنوان جزء جدایی ناپذیر از تمام پیامبران متعهد الهی را نشان می دهد.

مردم به کربلا نمی روند تا چشم انداز شهر را ببینند یا برای طعم و مزه خرما، یا دیدن زیبایی آرامگاه، یا برای خرید، سرگرمی و بازدید از سایت های تاریخی. آنها می روند برای گریه، برای عزاداری و لمس تجلی ملکوتی حسین. آنها به حرم مقدس گریه کنان می روند و برای بزرگ ترین از خودگذشتگی که دیده شده، گریه می کنند.

بهرحال هرکس ارتباط خودش را با مردی که هرگز ندیده است برقرار می سازد. آنها با او صحبت می کنند و نام او را می خوانند؛ آنها ضریح مقبره را چنگ می زنند؛ کف زمین به سمت حرم را می بوسند؛ دیوارها و درهای خود را به همان شیوه ای لمس می کنند که صورت یک دوست قدیمی از دست رفته را. این یک منظره زیبا از ابعاد حماسی است. آنچه این مردم را می انگیزاند چیزی ست که نیاز به درک شخصیت و وضعیت امام حسین و روابط معنوی دارد که کسانی که او را شناخته اند، با داستان زندگی ش پرورش یافته اند.

اگر جهان حسین را شناخت، پیام او و فداکاری او را فهمید، آنها شروع به درک ریشه های قدیم داعش و اعتقاد به مرگ و نابودی خواهند کرد. قرنها پیش در کربلا بود که بشریت شاهد پیدایش ظهور دیوهای بی احساسی بود که در قاتلین حسین ظاهر شد. این تاریکی سیاه در مقابل نور درخشان مطلق بود، نمایش شرارت در برابر تجلی فضیلت، از این رو امروزه حسین اسطوره قدرت است.

حضور از ابتدا در همه ابعاد زندگی شان جاری ست. روایت او تشویق می کند، الهام می بخشد، و سلحشوران برای بهتر شدن تغییر می کنند، و هیچ تحریم رسانه ای نمی تواند نور آن را خاموش کند.

«حسین کیست؟» برای صدها میلیون نفر از پیروانش، این پرسش بسیار جدی، که می تواند مردم را به دین خود برای دیگران واگذار کند، تنها وقتی پاسخ داده می شود که پیاده به سوی گنبدش قدم در راه نهاده باشی.

مترجم: شمس‌الدین رستمی، روزنامه نگار ایلامی
 منبع: هافینگتون پست

 



+ 13
مخالفم - 6
نظرات : 0
منتشر نشده : 0

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید

تمام حقوق مادی و معنوی این پایگاه محفوظ و متعلق به سایت تیتربرتر می باشد .
هرگونه کپی و نقل قول از مطالب سايت با ذكر منبع بلامانع است.

طراحی سایت خبری