قبل از اختراع چاپ، کتابها را با دست تکثیر میکردند . در آتن، اسکندریه و روم، عدهای از نسّاخان، شاهکارهای ادبی را استنساخ میکردند و این کار در سراسر قرون وسطی ادامه داشت. کتاب به اندازهای گرانبها بود که تعداد کمی از مردم توانایی تهیه آن را داشتند. در نتیجه، در عصر کاوش و پیشرفت، امکان خواندن و پژوهش محدود بود. در بیشتر دوران قرون وسطی، کاغذ پوست گوسفند و گوساله به کار میرفت. از یک قرن پیش از شارلمانی، دیگر پاپیروس مورد استفاده قرار نگرفت. مسلم است که کاغذ برای اولین بار از جهان اسلام به اروپا راه یافت زیرا کاغذ، اولین بار در آن دسته از سرزمینهای مدیترانه که با سرزمینهای اسلامی تماس مداوم داشتند دیده شده است . مسلمین، راز تولید کاغذ را از چینیها آموخته بودند .
برای ساختن کاغذ، الیاف گیاهی را خرد و خمیر میکردند، خمیر را به صورت لایهای نازک و یکنواخت روی صفحهای یا پارچهای پهن میکردند و میفشردند تا آبش گرفته شود و آنگاه الیاف را در هم میفشردند. حوالی پایان قرون وسطی- به ویژه هنگامی که چاپ متداول گردید- کاربرد کاغذ، جایگزین کاربرد پوست و کاغذ پوست شد. منشا هنر چاپ را باید در چین جستوجو کرد، گرچه اشپیل فوگل در کتاب خود هیچ اشارهای به نقش مشرق زمین و به طور اخص، چین در ابداع چاپ ننموده است و آن را از مهمترین ابداعات فناوری تمدن غربی میشمارد، اما بسیاری از مورخان و نویسندگان همانند هنری لوکاس، نقش چین را در چاپ نادیده نگرفتهاند و بر این باورند که این هنر از چین به اروپای غربی رسیده است.
به این ترتیب، مراحل تحول چاپ در هالهای از ابهام قرار دارد، اما براساس آنچه عبدالحسن آذرنگ در کتاب خود مینویسد: «در حدود سال ۱۰۴۰ میلادی، کیمیاگری چینی به نام «پی شنگ» از گل و نوعی چسب مخصوص، ترکیبی به وجود آورد و با آن حروفی متحرک ساخت و سپس این حروف را پخته و سفت کرد. پی شنگ حروف را کنار هم قرار میداد و با وسیلهای فلزی محکم میکرد و بر روی آن مخلوطی از رزین، موم و خاکستر میمالید و صفحه حروف را به آرامی حرارت میداد. پس از انتقال نقش صفحه بر کاغذ و تکثیر آن، باز حروف را به آرامی حرارت میداد و از هم جدا میکرد که این ابتکار پی شنگ را حروفچینی یا راه حل با حروف متحرک می دانند.»
پیدایش صنعت چاپ در ایران
تاریخ چاپ در ایران به پنج قرن پیش از میلاد یعنی به زمان پادشاهان هخامنشی (هخامنشیان) و مهرهای سلطنتی میرسد که برای تأیید احکام و فرمانهای حکومتی از آنها استفاده میکردند. ورود واژهٔ چاپ به زبان فارسی را به اواخر قرن هفتم هجری و زمان سلطنت گیخاتوخان، پسر اباقاخان مغول (۶۹۰–۶۹۴ق) نسبت میدهند و آن مربوط به پولهای کاغذی ای بوده که به آن چاو یا کااو میگفتند.
اولین کتاب چاپی ایران
در سال 1639سه کتاب به زبان و خط فارسی از سوی هیئتهای تبلیغی مسیحی و در باب تبلیغ مسیحیت در لیدن هلند به چاپ رسیده و چاپخانهای که این کتابها در آن چاپ شده، ظاهراً نخستین چاپخانه فارسی در جهان است.
بر اساس مدارک موجود، نخستین کتابی که در خود ایران چاپ شده، زبور داوود یا ساغموس است که در 1638 به زبان و خط ارمنی در 572 صفحه در جلفای اصفهان و به دست کشیشان ارمنی به چاپ رسیده است.
اینکه ارمنیان، پیش از دیگر گروههای قومی ـ زبانی ساکن ایران توانستهاند در ایران چاپخانهای از آن خود تأسیس کنند و آزادانه به چاپ و نشر منابع مسیحی بپردازند و در میان اقوام جهان مقام پانزدهم را از حیث قدمت چاپ احراز کنند، دلایل بسیاری دارد که مهمترین آن، محیط آزاد و تشویقآمیزی بود که بهویژه شاه عباس اول صفوی و فرمانروایان دیگر این سلسله برای آنها ایجاد کرده بودند.
ارمنیان حدود 30 سال پس از کوچ به جلفای اصفهان، بصمهخانهای در این شهر دایر و چاپ کتاب را آغاز کردند. براساس اشارههای سیاحان خارجی، بهویژه شاردن، شماری از ایرانیان در عصر صفویه از کار چاپ و چاپخانه آگاهی داشته و به ورود آن به ایران شایق بودهاند.
جان پینکرتون و جونس هنوی، که در عصر نادرشاه افشار به ایران سفر کردهاند، از جزوههایی صحبت به میان آوردهاند که به زبان لاتینی و عربی چاپ و منتشر میشده است.
تحول عمده در فن چاپ و انتشار مواد چاپی، اعم از کتاب، روزنامه و مواد دیگر، از دوره ولایتعهدی عباس میرزا قاجار آغاز شد که مصادف است با پیامدهای جنگهای ایران و روس.
چاپخانهای که بنا بر مدارک فعلی، وجود آن محرز است، در سال 1233 به دست آقا زینالعابدین تبریزی و با حمایت عباس میرزا در تبریز تأسیس شده است.
فتحنامه، اثر میرزا ابوالقاسم قائم مقامِ فراهانی، تفصیلی از جنگهای ایران و روس، ظاهراً نخستین کتاب فارسی است که در ذیحجه 1234 در ایران چاپ و منتشر شده است.
بررسی نخستین کتابهای چاپی نشان میدهد که دولت وقت از فنّاوری چاپ در جهت مقاصد خود استفاده میکرده است. کتابها عمدتاً تاریخی، دینی، ادبی، یا در جهت ترویج اصول بهداشتی، ترویج جنبههایی از حیات مدنی و فرهنگ زندگی اجتماعی جدید بوده است.
اولین چاپخانه در ایران
نخستین چاپخانه در ایران به دوران صفویان بازمیگردد که کشیشان ارامنه در جلفای اصفهان با آن تعدادی دعا و ذکرهای مسیحی را چاپ کردند. در دوره حکومت نادرشاه افشار به گزارش دو سیاح خارجی جزوههایی به لاتینی و عربی در ایران چاپ و پخش شد. اما این در دوران ولایت عهدی عباس میرزای نایب السلطنه است که صنعت چاپ در ایران به طور جدی آغاز و شکل میگیرد. زمان فتحعلیشاه قاجار، عباس میرزا به دلیل استقرار حکومتش در تبریز و نزدیکیاش با عثمانی و با برخی از صنایع که در آن دیار به کار گرفته میشد، آشنا شد؛ علاوه بر آن، او خواهان پیشرفتهای نظامی و سیاسی بود، به ویژه برای تعلیم و آموزش سپاه شکست خورده در جنگهای با روس و دیگر علوم لازم، به ضرورت رفع عقب ماندگیهای محسوس در آن زمان. در این میان چاپخانهای لازم بود که به نشر روزنامه و کتابهای آگاهی دهنده به ویژه کتابهای علمی اختصاص یابد. این مهم سرانجام با حمایت و پیگیریهای او محقق شد. بدین ترتیب، او بنای نخستین چاپخانهای را گذاشت که در ایران، به زبان فارسی و با روش چاپ سربی، به نشر کتاب پرداخت.
دستگاههای چاپ که به ایران آورده شدند چاپ حروفی (سربی) بودند اما این نوع چاپ دارای اشکالاتی بود که راه را برای پیدایش چاپ سنگی هموار کرد. چاپهای سربی دارای کیفیت خوبی نبودند و با نادرستی املایی و مشکلاتی هم چون کم رنگی و پاک شدن خطوط مواجه بودند. این نقیصهها وقتی که در کنار نوشتههای دستنویس با خط نستعلیق و دیگر خطوط دارای کیفیت عالی قرار میگرفت، بیشتر خود را نشان میداد و آشکار بود که مردم به متون دستنویس بیشتر بها میدهند.
حدود نود سال پس از تأسیس چاپخانه در تبریز نوه حاج زین العابدین کسی که چاپخانه سنگی و سربی را در تبریز دایر کرد بنام زین االعابدین مطبعه چی که پس از زیارت مکه به نام حاجی حاج آقا معروف و هنگام گرفتن شناسنامه نام علمیه را برخود انتخاب نمود. وی ماشین چاپی از اروپا خریداری کرده و از طریق کشور مصر وارد بندراستانبول در ترکیه فعلی نمود و ازاین بندر توسط چهل گاومیش به تبریز منتقل کرد. حاجی حاج آقا علمیه همرا با دستگاههای چاپ سنگی خود هشت تن از متخصصین صنعت چاپ را نیز از کشور آلمان برای نصب و آموزش این دستگاهها به تبریز آورد. این آلمانیهای متخصص صنعت چاپ در منزل مسکونی حاجی حاج آقا که ماشینهای چاپ نیز در قسمتی از این خانه ۲۲۰۰ متر مربعی دایر شده بود ساکن شدند.
دختر حاجی حاج آقا علمیه اظهار میدارند که: زمان حمل گاومیشهای حامل دستگاهای چاپ از کوچههای تنگ و باریک محله منجم تبریز به اجبار دیوارهای تعداد زیادی از خانههای همسایهها را فرو ریخته و خراب کردند که حاجی حاج آقا هزینه بازسازی دیوارهای فرو ریخته را نیز متحمل شدند. گفتنی است که نوههای حاجی حاج آقا علمیه اغلب به کار آبا و اجدادی خویش روی آوردهاند و در صنعت چاپ ایران مشغول به فعالیت هستند.
چاپ و چاپخانه قبل از دوره قاجار
شــاید بتوان دســتگاه چاپی را که در زمان ایلخانان و به عهد حکومت «گیخاتو» (693-690 (وارد ایران شــد و در چاپ اسکناس موسوم به«چاو» از آن استفاده کردند، هرچند ساده، اولین دستگاه چاپ در ایرانِ ِرس و حکاکیبه شــمار آورد. این دستگاه بسیار ساده بود و بر اساس به ظن برخــی، لغات «چاپ» و «چاپ خانه» از روی چرم اســتوار بود همین دوره وارد زبان فارســی شــده و اصل آن از «چاو» و «چاوخانه» گرفته شده اســت.
چاپ تصویری در ایران
پیدایش چاپ تصویری در ایران به زمان محمد شاه بر میگردد. نخستین کتاب شناخته شدهای که چاپ مصور شد، کتاب «لیلی و مجنون» مکتبی بود که در سال۱۲۵۹هـ. ق به چاپ رسیده است. در چهار صفحه از این کتاب چهار تصویر وجود دارد که با مرکب چاپ ترسیم و به معمول زمان با دست آنها را رنگ کردهاند. پس از آن در سال۱۲۶۴قمری «دیوان فضولی بغدادی» را با بیست تصویر به چاپ رساندند.
بعد از آن کتاب «روضه المجاهدین» با هشت تصویر چاپ شد. از اول محرم سال ۱۳۰۰هجری قمری که اولین شمارهٔ روزنامهٔ «شرف» منتشر شد تا سال ۱۳۰۹هـ. ق هشتاد و هفت شمارهٔ آن دارای تصاویر بود. روزنامهٔ «شرافت» هم که از صفر ۱۳۱۴ هـ. ق به چاپ میرسید مصور بود.
روزنامهٔ وقایع اتفاقیه به عنوان اولین روزنامهٔ دولتی و دومین روزنامهٔ ایرانی نیز از شماره ۴۷۰ (مورخ پنج شنبه ۲۱ محرم ۱۲۷۷) به بعد، مصور است و در مدت چهار سال ۸۸ شماره آن را مصور چاپ کردهاند. از آن پس، بهرهگیری از چاپ مصور به تدریج در روزنامههای دیگر نیز معمول شد.
اولین فرد ایرانی که چاپ تصویری را فرا گرفت، آقا میرزا عبدالمطلب نقاش باشی اصفهانی بود. میرزا عبدالمطلب از طرف امنای دولت به فرنگ فرستاده شده و در آن جا چاپ تصویری آموخته بود. وی از هوشمندان عصر خود بود و افراد دیگری از جمله آقا میرزا ابوتراب نقاش مخصوص وزارت انطباعات چاپ مصور را از او فراگرفتهاند.[۱۴] در نظر داشته باشیم که میان چاپ سنگی مصور و چاپ سربی مصور تفاوت بود.
چاپ سنگی مصور همانند چاپ معمولی بود و تنها تفاوت آن به مهارت نقاش در ترکیب مرکب چاپ برمیگشت که مرکب آن را از مرکب معمولی غلیظ تر میساخت، اما چاپ سربی مصور منوط به گراورسازی بود و همزمان با پیدایش چاپ مصور در ایران، در اروپا با استفاده از تیزاب مطالب را روی چوب میکندند و از روی مدل حاصله به چاپ میرساندند.
نامگذاری روز ملی صنعت چاپ
با گذشت زمان اهمیت صنعت چاپ بر همه روشن شد، نامگذاری روز 11 شهریورماه بهعنوان روز ملی صنعت چاپ در تقویم ایرانیان در سال 1382 و با تلاش اسدالله جامی (مدیر کل وقت دفتر امور چاپ وزارت فرهنگ و ارشاد) انجام شد. در آن زمان اهالی صنعت چاپ به شورای فرهنگ عمومی درخواست دادند و توضیحات بسیاری برای لزوم ورود این روز در تقویم مطرح کردند تا در نهایت این شورا به این جمعبندی رسید که روز ملی صنعت چاپ به رسمیت شناخته شود و اینگونه 11 شهریورماه بهعنوان روز ملی صنعت چاپ در تقویم نامگذاری شد.
وضعیت فعلی صنعت چاپ
مهدی کاظم مهیاری مدیر مجتمع چاپ مهیار در گفتگویی؛ درباره وضعیت فعلی صنعت چاپ کشور گفت:متأسفانه در کشور تا اسم چاپ به میان میآید فکر همه به سمت روزنامه و کتاب میرود در صورتی که ما چاپ را به ۳ قسمت چاپ برای نشر، چاپ برای بستهبندی و چاپ برای تبلیغات تقسیم میکنیم.
وی افزود:امروزه مدیران و آحاد مردم روی چاپ برای نشر تمرکز کردهاند و قسمتهای دیگر تعریف شده برای صنعت چاپ را نمی بینند از این رو همیشه به حق چاپخانههایی که با محوریت چاپ برای بستهبندی و چاپ برای تبلیغات فعالیت میکنند، اجحاف شده است. امروز ما در قسمت چاپ برای نشر پا به پای دنیا پیش میرویم و ارز دولتی به این قسمت اختصاص داده شده است مثلا هماکنون ارز دولتی ۴۲۰۰ تومانی به کاغذ تحریر اختصاص یافته است اما کاغذهای پشت طوسی، لیدر برد و لیبل که برای بستهبندی و تبلیغات از آنها استفاده میشوند با ارز آزاد تهیه میشوند که همین موضوع باعث میشود تا چاپخانهداران بیشتر به سمت فعالیت در عرصه چاپ برای نشر بروند بنابراین آن حوزه قویتر میشود و حوزهای که تجاریتر و درآمدزاتر است نه تنها دیده نمیشود بلکه به آن بها هم نمی دهند.
مدیر مجتمع چاپ مهیار گفت:ما معتقدیم که صنعت چاپ میتواند صنعت سوم جهان باشد اما امکانات مناسبی به چاپ برای بستهبندی و چاپ برای تبلیغات اختصاص پیدا نمیکند و در اصل صنعت چاپ از به همریختگی عرضه و تقاضا رنج میبرد زیرا مجوزهای بدون برنامهای صادر شده است و تعداد افرادی که میتوانند خدمات چاپ انجام دهند خیلی بیشتر از سفارشها است. مشکل اصلی ما این است که در مدیریت کل، جوایز چاپ بدون برنامه صادر شده است و افرادی که به این شکل مجوز گرفتهاند با هزینه کمی که برای فعالیتشان داشتهاند بدون توجه به قیمت واقعی محصول قیمتگذاری میکنند و با این کار علاوه بر اینکه خودشان پیشرفت نمیکنند مانع پیشرفت سایر مراکز فعال در عرصه چاپ میشوند.
امروزه همه روسای اتحادیه چاپ ایران و به خصوص استان تهران افراد سنبالایی هستند که چاپخانه هایشان ورشکسته شده و کاری ندارند ولی یک مسئولیت صنفی داشتهاند و رئیس اتحادیه شدهاند. در اینجا باید پرسید آیا کسی که نتوانسته چاپخانه خودش را به درستی اداره کند، میتواند به جوانان جویای نام ایدهای بدهد که بتوانند به فعالیت خودشان ادامه بدهند؟ امروزه افرادی که در رأس کار صنعت چاپ کشور قرار گرفتهاند متخصص نیستند و نمیتوانند صنفی که در عرصه صنعت چاپ فعالیت میکنند را مدیریت و هدایت کنند زیرا درد فعالان این عرصه را به صورت کامل متوجه نمیشوند از ین رو چاپخانهدارانی هم که در عرصه چاپ برای نشر فعالیت میکنند نیز از وضعیت نامطلوب کارشان شکایت میکنند و میگویند کاغذ لازم به دستشان نمیرسد و در اصل تهیه کاغذ دشوار است.