پایگاه خبری تحلیلی تیتربرتر

تقویم تاریخ

امروز: شنبه, ۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ برابر با ۱۱ شوّال ۱۴۴۵ قمری و ۲۰ آوریل ۲۰۲۴ میلادی
جمعه, ۰۳ اسفند ۱۳۹۷ ۰۶:۲۱
۴
۰
نسخه چاپی

ادبیات در حاشیه

محمد حسینی با بیان این‌که ادبیات به حاشیه رانده شده است، می‌گوید: در وضعیت جامعه ما ادبیات از عهده وظیفه‌اش که نقد شرایط جامعه است برنمی‌آید.

 

محمد حسینی

 

 

این نویسنده درباره توان ادبیات برای نقد شرایط جامعه، اظهار کرد: ذات ادبیات منتقد است، یعنی بنای آن بر این است که الگوهای رایج جامعه را زیر سوال ببرد و الگوی جدیدی ارائه کند. ذات ادبیات تولید سوال کردن و ایجاد روحیه پرسشگری است. اما در جامعه‌ای که مدام گرفتار بحران است، این‌که ادبیات بتواند از عهده این کار بربیاید یک موضوع دیگر است. ما در شرایطی به سر نمی‌بریم که هر چیز و هر کس دقیقاً همان وظیفه و کارکرد خود را داشته باشد.

او در ادامه گفت: مردم به فکر قیمت‌ها، نداشتن شغل و آلودگی هوا هستند؛ در چنین جامعه‌ای همان‌طور که یک کارمند نمی‌تواند به وظیفه خود درست عمل کند ادبیات هم نمی‌تواند به وظیفه‌اش که نقد شرایط جامعه است، عمل کند.

او افزود: ذات ادبیات تولید سوال و زیر سوال بردن الگوهای رایج و طرح کردن شیوه‌های جدید برای زیستن و نگاه کردن است. اما الان چه‌کسی از عهده کاری که وظیفه‌اش است برمی‌آید که ادبیات بربیاید؟

نویسنده رمان «آبی‌تر از گناه» با بیان این‌که در حال حاضر مهم‌ترین مسئله این است که مردم اصلاً فرصت پرداختن به ادبیات را ندارند، گفت: مردم آن‌قدر دچار مشکلات عدیده هستند که اصلاً فرصت این را که ببینند یک نویسنده چه می‌گوید و چطور دارد نگاه می‌کند ندارند.

حسینی سپس درباره محدودیت‌های موجود برای نقد جامعه در ادبیات، اظهار کرد: از جمله این محدودیت‌ها، محدودیت‌هایی است که حکومت‌ها همیشه بی‌دلیل در کشور قائل شده‌اند. در حال حاضر در مقابل وضعیت سیاسی، اقتصادی و روانی‌ای که جامعه دارد، عملاً این محدودیت‌ها چندان مهم نیستند و ضربه اصلی وارد شده است. تلویزیون سال‌ها است هر چیزی را که مردم دوست دارند محدود کرده. برنامه‌ای به‌عنوان «من نویسنده‌ام» ساخته شده بود که پس از سه قسمت پخش، آن را متوقف کردند. اصل ماجرا این است که فرصت شنیدن و خواندن از مردم گرفته شده است و آن‌ها در این فکرند که امسال را چگونه به‌سر ببرند و سال آینده چه کار باید بکنند. مردم دیگر نمی‌توانند بنشینند و تولستوی بخوانند. ادبیات به حاشیه رانده شده و عملاً هم از عهده کارکردش برنمی‌آید. فقط یک بخش کم‌رنگ از ادبیات کهن که به زمانه ما نزدیک است، و یا مثلاً نوعی از ادبیات که سهراب سپهری دارد و آرامش‌بخش است، معمولاً از رسانه‌های عمومی پخش می‌شود.

این داستان‌نویس و ویراستار همچنین در پاسخ به سوالی درباره تأثیر دانش و اطلاعات خود نویسنده در نقد جامعه توسط ادبیات، بیان کرد: وقتی ما از چیزی به نام نویسنده نام می‌بریم، باید دارای ویژگی‌هایی باشد، برای همین نمی‌توانیم بگوییم نویسنده خوب یا نویسنده بد؛ چون نویسنده کسی است که دارای توانایی و دانش است، نگاه بدون قضاوت دارد و دقیق‌تر از دیگران مسائل را می‌بیند و موضع‌گیری منطقی و انسانی خودش را هم دارد. اما جامعه ما یک جامعه بحران‌زده است و در چنین جامعه‌ای اگر هم مردم بخواهند کتاب بخرند، کتاب یک هنرپیشه را می‌خرند، یعنی حواس‌شان نیست که اگر آن هنرپیشه خوب است، باید فیلمش را ببینند نه این‌که کتابش را بخرند.

محمد حسینی در انتها گفت: اوضاع خیلی غم‌انگیزتر از این حرف‌ها است که بخواهیم راجع‌به دانش نویسنده حرف بزنیم. مردم کتاب کسی را می‌خرند که سلبریتی است و در تلویزیون او را دیده‌اند و دانش و اطلاعات نویسنده برای‌شان اهمیتی ندارد.

 

 



+ 4
مخالفم - 6
نظرات : 0
منتشر نشده : 0

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید

تمام حقوق مادی و معنوی این پایگاه محفوظ و متعلق به سایت تیتربرتر می باشد .
هرگونه کپی و نقل قول از مطالب سايت با ذكر منبع بلامانع است.

طراحی سایت خبری