به گزارش تیتربرتر؛ امسال در ایام عیدنوروز سریال پایتخت 6 ساخته سیروس مقدم به عنوان سریال نوروزی از جعبه جادو پخش و البته ناتمام ماند و خط نامشخص داستان نداشته و بی خط و ربط و بدون روایت این سریال در یک سکانس تقلیدی از یک فیلم البته نام آشنای قبل از انقلاب به پایان رسید و به بعد حواله داده شد.
از بحث روایت نامشخص و پرش های عجیب و غریب و داستان خطی این سریال که بگذریم با کلی سوال مواجه می شویم و اما و اگرهای فراوان که جملگی بدون پاسخ ماند و بعید است که بتوان در جواب همه آن سوالات سریال را با یک، دو یا حتی سه قسمت جمع کرد مگر اینکه بنا بر سرهم بندی باشد و خلاص.
مخاطب پایتخت ۶ ندانست چطور بعد از پنج سال شرایطی پیش آمد که «بهبود فریبا» موفق به تماس شد و چگونه آزاد شد و یا اینکه ارسطو عامل چگونه به یکباره کل زندگی اش رفت و چگونه پلیس مبارزه با مواد مخدر نقی معمولی را به عنوان صاحب ماشین رها کرده و نماینده مجلس را دستگیر کرده و یا اینکه سرنوشت زن باباپنجعلی چه شد و سوالاتی دیگر که در این سری از پایتخت همگی بدون جواب ماند.
و البته از این مهم که عبور کنیم مشکل اصلی پایتخت مشکل داستان و روایت نبوده و نیست بلکه مشکل این سریال گرفتن خنده از مخاطب به قیمت توهین و تمسخر و غیره بوده و هست.
بیشتر بخوانید: جزییات پخش قسمت های آخر سریال پایتخت در عید فطر
در این باره و قبل از اینکه به آن مباحث بپردازیم یک سوال اساسی از جناب مقدم و سرکار خانم غفوری به ذهن متبادر می شود که آیا این عزیزان به اینکه خواهرزاده شان به اسم صدایشان کند و به آنها تیکه بیندازد و توهین کند و هزار و یک مطلب دیگر اعتقاد دارند و این رفتار را می پسندند؟
در پایتخت ۶ هیچ نشانی از احترام به بزرگتر که نیست هیچ؛ بلکه مدام بزرگترها چه باباپنجعلی فوت شده و چه نقی و دیگران مدام به سخره گرفته می شوند.
سیروس مقدم در اواسط پخش این سریال در مقابل انتقادها از برخی کارکترهای این سریال گفته که منتقدان عجله نکنند و «باید بی ادبی را نشان دهیم تا ادب رخ بنماید». سریال پایتخت در خاطر پنهان مردم نشسته و از این رو انتقادات از آن ممکن است به مذاق بسیاری از مخاطبان خوش نیاید اما دقیقا به دلیل همین گستردگی مخاطب، باید درباره این مجموعه بسیار موشکافانه و دقیق و حتی از منظر جامعه شناختی نوشت. چرا که سریال های پرمخاطب همچون پایتخت تاثیر فراوانی بر ذهن مخاطب دارند آنچنان که این روزها شاهد این هم هستیم که هر فردی تکیه کلام نقی معمولی را در برابر اعمال دیگران به کار می گیرد و ته گلوم داد میزند «هیششش...»
و اما در خصوص شخصیت بهتاش فریبا در این سریال؛ حکایت جوانی است عصبی، بی اخلاق و گستاخ که در خود رگه هایی از گرایشات و تمایلات جوان امروز را نیز نشان می دهد. در نقد فنی بازی بهرام افشاری وارد نمیشویم اما شخصیت این جوان سریال پایتخت را تلخ و بد طعم کرد. صحنه درگیری خیالی بهتاش با پدرش بهبود در فرودگاه را بیاد بیاورید. هنگامی که یک جوان دو متری پدر تازه برگشته خود را بعد از پنج سال دوری به هردلیل زیر مشت و لگد می گیرد! یا صحنه مشاجره لفظی با مادرش (فهیمه) بر سر یافتن شناسنامه و رودرو شدن با پدر و حاضرجوابی و بکاربردن عبارت تحقیر آمیز در مورد بهبود و بسیاری دیگر از کنش و واکنش های هنجارشکنانه مانند علنی کردن ارتباط نامتعارف خود با دختر ۲۰۶سوار و بی پروایی از دیده شدن او از سوی مادر ، بی ادبی ها و حاضرجوابی های گستاخانه در مقابل دایی اش، نقی معمولی و ارسطو به عنوان دو تن از بزرگان خانواده.
این چهارچوب تاریک شخصیتی است که البته دارای خصوصیات مثبتی نیز هست اما آنچه که پیامش را پر رنگ تر کرده است زشتی ها و اعمال قبیح این شخصیت در سریال است. و این مهم به برادر کوچکتر بهتاش نیز سرایت کرده و بارها در این مجموعه دیده می شود که بهروز به دایی خود «تقی معمولی» تیکه انداخته و او را تمسخر می کند.
اما مخاطب و بیننده سریال، در برابر این بی ادبی ها و رفتارهای ناشایست رها شده و بسیاری از پدر و مادرها در مقابل جوان مشتاق به شخصیت بهتاش فریبا نتوانستند اثر و تبعات رفتارهای زشت او را به فرزند خود گوشزد کنند و متاسفانه آنچه که اکنون در غوغای رسانه ای قرار گرفته لایک میلیونی صفحه مجازی بهرام افشاری پس از ایفای نقش در سریال پایتخت۶ است که حاصل قبح زدایی از اعمال قبیح برخی جوانان در جامعه امروز مانند دوستی پنهانی با جنس مخالف، خانه مجردی و گستاخی در پیشگاه پدر و مادر و بزرگان باشد!
به عنوان سخن آخر؛ ای کاش مدیران صداوسیما همراه با دغدغه درآمدزایی چند صدمیلیاردی، کمی هم به کیفیت و آثار و عواقب محصولی که در سفره فرهنگ مردم گذاشته اند فکر می کردند که آنوقت جوان لایق، رشید و اصیل زاده ایرانی مسلمان هم لایک میلیونی را با خود داشت.
یادداشت از: الهام خلیلی خو
