پایگاه خبری تحلیلی تیتربرتر

تقویم تاریخ

امروز: پنج شنبه, ۳۰ فروردين ۱۴۰۳ برابر با ۰۹ شوّال ۱۴۴۵ قمری و ۱۸ آوریل ۲۰۲۴ میلادی
سه شنبه, ۲۶ آذر ۱۳۹۸ ۱۱:۰۶
۱۴
۰
نسخه چاپی

مطرب سطحی ترین فیلم دهه 80 در سینمای ایران

«مطرب» سطحی ترین فیلم دهه 80 در سینمای ایران
مواجهه با پدیده‌ای مانند «مطرب» مواجهه با فیلم‌نامه‌ای فاجعه‌، ساختاری ویران و موقعیت‌ها و شوخی‌هایی به شدت دم دستی است که حتی در بدترین آثار دهه هشتادی نیز یافت نمی‌شوند.

فیلم مطرب با تمام نقدهای فراوانی که نسبت به آن وارد است گیشه سینما را تصاحب کرده است و بدون توجه به نگاه نقادانه تحلیلگران عنوان پرفروش ترین فیلم سال دارد از آن خود می کند.

این فیلم در ابتدای اکران توقیف شد تا اصلاحاتی در آن انجام شود و بعد دوباره به پرده سینما بازگشت.

دهه هشتاد شمسی، روزگاری در سینمای ایران بود که اگر کسی فیلم خوب می‌ساخت با شماتت مردم رو به رو می‌شد و هر چه فیلم  بود فروش بیشتر آن تضمین می‌شد. فیلمسازانی مثل فرحبخش، صلح‌میرزایی و قدکچیان در گیشه‌ها آقایی می‌کردند و سینمای ایران در نازل‌ترین سطح خود از لحاظ ارزش‌های هنری قرار داشت.

فیلم جدید مصطفی کیایی به نظر دلش هوای آن روزها را کرده و شمشیر را تمام قد علیه هنر سینما از رو بسته است.  

بیشتر بخوانید: توقیف دو فیلم سینمایی/فیلم مطرب اکران نشده، توقیف شد

«مطرب» یک فیلم نمونه‌وار از ژانر شانه تخم‌مرغی در سینمای ایران است که یک سور هم به فیلم‌فارسی و فیلم‌های کاباره‌ای و کلاه‌ مخملی‌های قبل از انقلاب می‌زند. فیلمی به شدت پرت، عقب مانده و سخیف که در تمام وجوه خود هیچ هدفی ندارد مگر نابودی تمام و کمال ارزش‌ها و در پی آن تنزل سطح سلیقه مردم به پایین‌ترین حد ممکن.

فیلم گرامیداشتی برای موسیقی کوچه بازاری است. ابراهیم (پرویز پرستویی) یک خواننده کوچه بازاری است که در بحبوحه‌ی انقلاب شروع به کار می‌کند و با آغاز انقلاب فرصتی برای مطرح شدن پیدا نمی‌کند و راهی زندان می‌شود. پس از آزادی از زندان همواره در آرزوی خوانندگی می‌سوزد ولی به دلایل مختلف موفق به این کار نمی‌شود.

مواجهه با پدیده‌ای مانند «مطرب» مواجهه با فیلم‌نامه‌ای فاجعه‌، ساختاری ویران و موقعیت‌ها و شوخی‌هایی به شدت دم دستی است که حتی در بدترین آثار دهه هشتادی که ذکر شد نیز یافت نمی‌شوند.  فیلم عقده سطح پایین‌ترین چیز‌ها را دارد. عقده موسیقی دامبولی، عقده یک خواننده ترک و عقده آن‌ور مرزها. کیایی یک تیم عظیم را بی هیچ دلیلی با هزینه‌ای میلیاردی در ترکیه چرخانده و نتیجه‌اش شده «مطرب».

مطرب دنباله رو رحمان 1400

"مطرب"  قرار است یک کمدی موزیکال باشد؛ مشکل اینجاست که نه طنز است نه... فیلم «مطرب» به دنبال «رحمان‌ ۱۴۰۰»ها متشکل از تعدادی شوخی جنسی سخیف است که حتی لبخند کمرنگی نیز به لب نمی‌آورند. یکی از شوخی‌های تکرارشونده فیلم دیالوگی است که از دهان همه شخصیت‌های فیلم بیرون می‌آید که در آن قرار است پرده کشیدن و در بستن استعاره‌ای از رابطه جنسی باشد.

در این میان مشخص نیست او با این همه پول و جایگاه به چه علت فواد را برای پرستاری از فرزندش انتخاب کرده و به او اعتماد می‌کند. بدتر از آن، نازان بی هیچ دلیلی مدام برای فواد قر و قمیش می‌آید و حتی از او می‌خواهد که برای راحتی بیشتر به خانه‌اش نقل مکان کرده و با هم زندگی کنند. فواد نیز او را به عنوان نامزدش به خانواده معرفی می‌کند و کلیشه‌ای‌ترین بهانه‌ها برای فیلمساز جور می‌شود تا از دل این عشق قلابی یک عشق حقیقی بسازد و نازان بشود “عروسِ گل” آقا ابراهیم.

"مطرب" شرم آور است. حمایت آن از موسیقی‌های مبتذل کوچه بازاری و لاله زار نیز شرم آورتر. ابراهیم مدام می‌گوید که اگر یک  دیرتر انقلاب می‌شد چه می‌شد؟  نمی‌شد. ابراهیم نیز می‌شد یک خواننده کوچه بازاری که جز در میان “برخی” رانندگان تریلی و لات‌های دستمال به گردن طرفداری ندارد و در نهایت نیز شاید ده سالی یک بار شبکه‌های لس آنجلسی از او دعوت می‌کردند تا چند دقیقه قبل از سال تحویل یکی از ترانه‌های پر مغزش را بازخوانی کند.

بیشتر بخوانید: نقدی بر فیلم سینمایی مطرب

از فیلم نهنگ عنبر بود که با یک فرمول جدید در سینمای کمدی آشنا شدیم با مضمون نقبی به گذشته و سالهای قبل از انقلاب زدن. در فیلم‌های دیگری نظیر تگزاس هم شاهد حضور زنان خارجی بی‌حجاب با لهجه بامزه فارسی بودیم و در کل بدنه سینمای کمدی نیز هم حضور شوخی‌های جنسی را تجربه کردیم. این روایت‌های تازه کمدی در کنار دامبول و دیمبول یک فرمول جدید را برای کارگردانان سینما خلق کرده که احتمالا بین خودشان به آن «بفروش» می‌گویند. مطرب با رعایت تمامی این اصول، می‌فروشد و ذره‌ای به هنر سینما و شعور_مخاطب هم اهمیتی نمی‌دهد.

فیلمنامه مطرب

کیایی در غیرمنطقی‌ترین لحظات فیلمنامه خود، توجیهات به شدت مسخره‌ای را رو می‌کند به امید اینکه بتواند فیلمنامه خود را از آن حالت هردمبیلی نجات دهد و به آن منطق ببخشد ولی در واقع اشتباه خود را بیشتر هم می‌زند. برخی از صحنه‌ها هم اصلا معلوم نیست چرا در فیلمنامه گنجانده شده‌اند، مثل آن سکانس خروج از کنسرت خواننده زن ترکیه‌ای و بازگشت دوباره به پشت صحنه این کنسرت که می‌توانست به راحتی هرچه تمام‌تر، در یک لوکیشن (همان سالن کنسرت) حل و فصل شود. این پیچ‌دادن‌های بیهوده و زور الکی که کیایی برای فیلمنامه‌اش زده، داستان نوشته شده توسط او را شبیه به فردی مضحک می‌کند که دوست دارد خیلی آدم جدی به نظر برسد.

فیلمنامه مطرب سرتاپا بی‌منطق است و هیچ دلیل درست و درمانی در طول فیلم به تماشاگر برای اتفاقاتی که بر سر شخصیت‌ها می‌آید، داده نمی‌شود. شخصیت‌ها هیچ بعدی ندارند و به مثابه مقوایی می‌مانند که رنگ آمیزی شده و جلوی دوربین می‌روند. این شخصیت‌های کاغذی و تک بعدی، توسط هیچ بازیگر زبردست و ماهری نمی‌توانند درست از آب در بیایند و طبیعتا در اینجا هم افرادی چون پرستویی و محسن کیایی و… نتوانسته‌اند به این شخصیت‌های بی‌جان، جان دهند.



+ 14
مخالفم - 10
نظرات : 0
منتشر نشده : 0

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید

تمام حقوق مادی و معنوی این پایگاه محفوظ و متعلق به سایت تیتربرتر می باشد .
هرگونه کپی و نقل قول از مطالب سايت با ذكر منبع بلامانع است.

طراحی سایت خبری